کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

سفر نامه !


به قول دکتر نیمای ساختمون پزشکان " اساسن " هیچ کجای ایران شمال و هیچ کجای شمال

رامسر نمیشه ! فقط حیف که مثه خیلی از شهرای ایران یه شهردار زیر صفر واسش گذاشتن و 

مردم هم داغون تر از همیشه ، هرکی از خارجه بیاد اونجا رو با سطل زباله اشتباه میگیره ! 

اما خب بازم اون آب و هوای معرکه با اون دریا و جنگل های بکر رامسرو یه شهر فوق العاده کرده .

جاتون خالی سه چار روز رفتیم رامسر ، خدا رو شکر خوش گذشت ... هرچند حسرت خیلی ها

رو میخوردم که 10 ، 20 نفره با فک فامیلاشون میامدن صفا میکردن ( کاش خدا یه فامیل درست 

حسابی هم به ما میداد ! والا ... ) پیشنهاد میکنم اگر امکان و شرایطشو دارین جدای از تعطیلی

ها برید شمال ، هرچی خلوت تر باشه به نظرم بیشتر میچسبه ، چون میشه واقعن ازش استفاده

کرد ، به خصوص همین موقع ها که هوای اونجا با اون نم نم بارون واقعن رویائیه ...

بقیه عرائضم رو پیرو عکس ها عرض خواهم کرد ... : 



http://s1.picofile.com/file/7514367739/2s.jpg



دریا مثه همیشه کثیف بود ! اما آروم و پُر از حس قشنگ ...

صدای دریا واسه آرامش خیلی خوبه ... خیلی



http://s3.picofile.com/file/7514368488/4s.jpg



پارک بلوار کازینو ، که از هتل بزرگ رامسر شروع میشه و به دریا ختم میشه !

این پارک جلوی مجتمعی بود که اونجا بودیم ...

محشره ... همیش خلوت و فقط جون میده برای ورزش !

صبحا ساعت 6 تا 7 و شب ها 7 تا 8 میرفتم اینجا میدوئیدم ...

یه شب وقتی 4 بار طول پارکو رفتم و اومدم یه آقائی اونجا با خونوادش قدم میزدن که بهم

گفت به مادر بگو واست اسفند دود کنه ! نه فقط ماها بلکه درختای پارک هم ازت دارن انرژی

میگیرن ! منم که جنبه ی تعریفو ندارم رو اون 4 دور 2 دور دیگه گذاشتم و یک ساعت و نیم

بکوب دوئیدم ! وقتی رسیدم خونه دیدم ماهیچه های پا گرفته ! زانو ها قفل شده ! و روی پا

هم باد کرده مثه طالبی ! آخه آقا جان مرض داری تعریف میکنی ؟! والا به خدا ... !




http://s3.picofile.com/file/7514368709/5s.jpg



تله کابین رامسر ... وقتی اون بالا میرسی تازه میفهمی دنیا دست کیه !


http://s1.picofile.com/file/7514368816/6s.jpg


اینجا رو میگما ... ! خیلی حس خوبی داره وقتی از بین ابرا پیاده روی میکنی !

اینور بالای تله کابین رامسره و اون ورش ویلاها و دریا ! اون روز اون بالا ابر بود و نشد

که از ویلاها عکس بگیرم ، اما زنده دیدنش یچی دیگه هست که ایشالله تجربه کنید 




http://s1.picofile.com/file/7514369779/9.jpg



بام لاهیجان ! کللن فضا رو ول کنید اون قلیونو بچسبید ! بد چشمک میزد لامصصب !

هرچند قلیون کنار دریا تجربه شد و عجیب حال داد ها ... 



http://s3.picofile.com/file/7514369137/7s.jpg



از رامسر که میری سمت رشت ، اولین شهری که میرسی چابکسر هست !

ینی اولین شهر گیلان از اینور ! یکم که از چابکسر بری بالا یه منطقه هست به نام

" سَر وِلات " ، وقتی از جادش که پر از درخته بالا بری شهر چابکسر میاد زیر پات !

اون قسمت آبی رنگ آخر هم دریاست ... 



http://s1.picofile.com/file/7514368060/3s.jpg



خدائی کلل شمال و دریا و جنگل یه طرف ، رستوران خاور خانوم هم تو این منطقه یه طرف !

ما دو بار رفتیم اینجا ! از بس باحال و با صفا بود ، دو بارش میخواستم از غذاهاش عکس بگیرم

اما راستش تا میامدن دامن از دستم میرفت و فرصتی نبود که از اون کباب ترش ها و مرغ شکم

پر و اون میرزا قاسمی و باقالی قاتق ! قانق ! قاشق ! نمیدونم چیشی عکس بگیرم !

فقط بسنده کردم به در ورودی و شماره تلفن خاور خانوم ! صرفن جهت امر خیر !! 



http://s1.picofile.com/file/7514369458/8.jpg



تو سرولات همه با هم فامیل هستن ! وقتی داشتیم میامدیم پائین یه ترشی فروشی بود

که نگه داشتیم ، یه آقا و خانوم اونجا بودن که گفتن از خاور خانوم میاید ؟!

بعد گفتن که از فک و فامیلای خاله ی خاور خانوم هستن !

راستش من که خاور خانومو دیدم که سنش به ما قد نمیده ! به پدر اعلام کردیم بپرسه ببینیم

دختر مختری تو دست و بالش هست بگیریم ؟! هم وضع خاور خانوم خوبه ماشالله ( از بس شلوغ

پلوغ بود ! ) هم اینکه هر روز غذاهای خوشمزه میخوریم ! که پسرخاله ی خاور خانوم گفت کللن

بچه نداره اما به جاش تو فامیل کللی دختر از مهندسو پزشکو و وکیلو دیپلمو سیکلو غیره مونده

رو دستمون ! حالا من که الان قصد ازدواج ندارم چون میخوام درس بخونم اما گفتم کنار این ترشیا

یه عکس بگیرم دو روز دیگه رفتم یارو نگه تو از کجا اومدی و این حرفا ! یادش بیاد من همونم !

بعدم انتظار ندارید که بعد از نهار خاور خانوم لاغرو باشم ؟! همچین ادمو تپل میکنه دیگه ...



http://s3.picofile.com/file/7514367204/1s.jpg



چهار معروف ! همیشه ... همه جا ... همه وقت ... " فرهادته "



+ این پست تقدیم میشه به بر و بچ با صفای شمال !

آبجی خانوم زهرا ، بهنام ، پوریا ، پونه ، پری ، اون یکی زهرای کم پیدا ! ، نازنین ، عادل و میثا ...


++ خیلی دارم سعی میکنم حرفای فامیل گرامی رو دایورت کنم به اونجام !

البته حتمن این کارو خواهم کرد اما بده که اعصاب آدمو به هم میزنن ... 

اینکه از یه قلیون کشیدن آدمو یه معتاد روانیه بی فرهنگه بی نزاکته نخاله ی جامعه معرفی

میکنن ! اما خودشون هزار جور غلط اضافی میکنن اما مشکل اینجاست که علنی نمیکنن !

به این نتیجه رسیدم که من نه اینا رو میفهمم نه اینا منو !

بهتره همه چی تموم شه ... از زیاد به کم رسوندمش و باید سعی کنم که از کم به کات

تبدیلش کنم ... 



نظرات 21 + ارسال نظر
تیراژه یکشنبه 9 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:36 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

اولللللللللل!!!
من ترشی و مربا میخوااااااااام!
پس مرام و معرفت و رفاقت کجا رفته محمد؟سوقاتی من کووووووو؟

سوغاتی رو ول کن

شاعر میفرماید ، اگه یروز بری سفر ، بری ز پیشم بی خبر ، اسیر رویاها میشم ، دوباره باز تنها میشم !

خدائی اگه ربطشو به این کامنت فهمیدی من کللن ترشی های پسرخاله ی خاور خانوم که هیچ ، خود خاور خانومو میارم واست !

تیراژه یکشنبه 9 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:43 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

عکس ها محشره محمد
اون راه که از هتل شروع میشه تا دریا بی نظیره..شب برای قدم زدن و موزیک گوش دادن باهدفون..اگه یه ادم پایه هم همراه باشه که عالیه...یه جورایی از همون چیزای دونفره ایه..
تله کابین هم که...اره..اونجا ها تازه ادم میفهمه دنیا دست کیه..مثل کوه..مثل دریا..مثل کویر...
دریا و مسافرت بدون قلیون؟! حرفشم نزن!
حرف های اضافه ی فامیل هم که...بدبختی هممون از اینجور فامیل ها داریم..لابد اونا هم از ما شاکی اند! خدا عاقبت ما و این فامیل هامونو ختم به خیر کنه والا!

اون ترشی ها هم که...لا اله الا الله!
حیف که رفیقمی!

آره تیراژه ، اون پارک عالیه ، به خصوص شب ها و وقتی بارون میاد ...

بعیده خدا بخیرش کنه ، خودمون باید دست به کار شیم !

اگه نبود مثلن چی میخواستی بگی ؟!!!! والاااااااااا

dotcom یکشنبه 9 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:47 ق.ظ http://dotcom.blogfa.com

یادمه وقتی بهم رسیدیم
تو زمینی بودی و هم رنگ خاک
من آسمونی بودم و هم سازه باد
تو به من راه رفتن با کفش های گلی روی اسفالت رو یاد دادی
و پرواز را از من آموختی ….. هرچند نیمه کاره
روزی بالهایم را برای تجربه کردن آغوش آسمان قرض گرفتی و
جاش قول دادی کفشهایت را به من بدهی…!

و پریدی ، بال زدی و بال زدی
اوج گرفتی بالاتر و بالاتر … دورتر ودورتر و دیگر دیده نشدی
تو انقدر ذوق پرواز را داشتی که یادت رفت کفشهایت را درآوری
ومن وقتی به خودم آمدم پا برهنه چشم به راه برگشتنت
ایستاده بودم روی جاده … روزها گذشت و تو برنگشتی
چون راهه برگشت را در آغوش آسمان گم کرده بودی …..
آخه میدونی !! تو هیچ وقت درس
پرواز را خوب یاد نگرفتی
ومن دلسوزانه از این پایین با حداکثر توانم
آخرین درس پرواز راهم برایت فریاد زدم شاید بشنوی
مواظب باش با کفشهایه گلییت آسمان را
کثیف نکنی
و آن وقت بدون بالهایم و کفشهایت روی آسفالت راه زمینیم را
آغاز کردم ……

اسلیپ بابا

کاسپر(بابک) یکشنبه 9 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:32 ق.ظ http://kasperworld.ir

سلام محمد چطوری؟
اول بزنم تخته برات خیلی وقته بود ندیدمت چه لاغر کردی ایول باووو

عکس ها عالی هستن منم موافقم نباید توو تعطیلات و شلوغی رفت باید توو آرامش رفت که لذت ببری که بفهمی چی به چیه

اخ چقدر دلم اون بالا توو ابرها رو خواست خوشبحالت دادا

بابا بوسید گذاشت کنار تو هنوز 4تا 4تا میکنی 6تاییاش

اها راستی همساده شدیما

سلام داش بابک ... قربونت برم ، شما خوبی ؟!

چاکریم ... زدیم چربی ها رو ترکونیدم !

ایشالله که به زودی بری حالشو ببری ...

آقا فرهاد همیشه در قلب ماست ...

جووووووووون ، اومدی بلاگ اسکای ؟! خوش اومدی رفیق ...

ایشالله قدمت خیر باشه خرابی های این چند وقتش خوب بشه

حسین یکشنبه 9 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:54 ق.ظ http://hosseinb.blogfa.com

سلام
همیشه به سفر و سلامتی .
خوبه که خوش گذشته .

سلام هم ولا جان ... قربونت برم مرسی ...

مهربان یکشنبه 9 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:55 ب.ظ http://mehrabanam.blosky.com

عکس های قشنگی بود.
من تله کابین رامسر رو سوار نشدم ولی تعریفشو زیاد شنیدم.
ایشالا در اولین فرصت...

همیشه به شادی و سفر محمد جان

مرسی مهربان ... ایشالله ... خیلی ممنون

سارا یکشنبه 9 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:05 ب.ظ http://www.takelarzan.blogsky.com

واااااااای سرولات خیلی باحاله همین چند وقت پیش اونجا بودیم
حررررررررف نداشت
یاد سفر خودمون افتادم

آره سارا ، کللن همه جای شمال محشره ...

آوا یکشنبه 9 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:14 ب.ظ

واااااای محمد خان جان واقعا توی
این عکس دیگه مانکنیت قشنگ
به چشم میاد پس اول:بازم
تبریک بابت ارادت، دوم این که
عکسهات عالی بودن عاااااالی
هوس کردم برم شمال.....اما
بقول تیراژه عزیز خب همون
دو یاچندنفری و..اینا بعددیگه
اینکه در دروازه رو میشه
بست امادهن مردم رو.....
نچ پس بیخیال......راحت و
آسوده ادامه دادن رو ادامه
بده......موفففففففففق
باشی دادا...........
یاحق...

مرسی سرکار خانوم آوا بانو خانوم جان ...

ممنونم ... میشه بست آوا ! تلاش و همت مضاعف میخواد !

مرسی ممنون ... همچنین شما

سمیرا یکشنبه 9 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:58 ب.ظ http://nahavand.persianblog.ir

ای خداااااااا بازیکی رفت شمال من حسرت به دل نشستم!! خوش به حالت محمد....چند ماهه هی دلمان غنج میرود و هی حضرت دریا نمی طلبد! عکسهات قشنگه مخصوصا ترشیجاتش..میگم کاش با خود خاور خانم یه عکس مینداختی....راستی خیلی عوض شدی به نظرم ها...بزرگتر شدی ماشالله....تله کابین رامسر واقعا محشره اصلا با نمک |آبرود قابل مقایسه نیست هر که نرفته نصف عمرش برفناست...قربون عظمت خدا برم...

ایشالله به زودیه زود بطلبهههههههههههه ...

والا میخواستم باهاش عکس بگیرما ! اما روم نشد به خدا ، گفتم شاید ناراحت بشه ، البته سرشم خیلی شلوغ بود بنده خدا ...

ممنونم ، بزرگی از خودتونه

آره ، رامسر یچی دیگه هست تله کابینش

آذرنوش یکشنبه 9 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:00 ب.ظ http://azar-noosh.blogsky.com

خوش به حالت من که یه بار رفتم شمال با یه اکیپ 5 نفره ی بالای 40 سال:|
همه هم فامیل:|
دیگه خودت تا تهش برو:|

میفهممت آذر

فرگل یکشنبه 9 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 05:27 ب.ظ

اه اومده بودین شهر ما .تله کابین که محشره .در مورد شهردار هم راست میگید اصلا نمیرسن البته ازقبل باز بهتره .جواهرده نرفتین؟اربکله؟ اینجا ها هم میرفتین قشنگه
ولی بهترین فصل برای رامسر اردیبهشته هم هواش خوبه هم سر سبز تره

بههههههههه ، یه رامسری ما یافتیم !

جواهر ده قبلن رفتم ، اما اربکله نرفتم تا حالا !

ایشالله یبارم اردی بهشت میایم ، ادرس بده شام مزاحمتون میشیم ! هرچند ما کللن مراحمیم !

عارفه یکشنبه 9 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 07:43 ب.ظ http://inrozha.blogsky.com/

دلم شمال خواست و دریا
تازه تله کابینم خواست یاد اون روزی اوفتادم که کلی دلم صابون زدم که برم تله کابین نمک آبرود بعد یه صفه چند ساعته گرسنگی باعث شد کلا قیدش بزنیم بریم ناهار بخوریم
چه قدر ما بزرگوار بودیم که این همه سوال عکس 6رو به شما 6تایی ها نشون ندادیم
دیگه این که تو که معتادافیونی نیستی ولی به فامیل های محترمتون بگو معتاد مجرم نیست بیماره میشه ترکش داد دکتر عارفه

ایشالله بری ...

عجب شکموهائییییییییییی ... خب یکم صبر میکردید بابااااااااااا ...

درباره ی 6 تائی ها کللن حرف نزن که هیچ مدرکی دال بر وجود اون بازی موجود نیست !

بیا برو ، بیا بروووووو رد کارت ، همین شماهائید باعث میشید مملکت عقب بیفته دلار بشه نمیدونم هفت هشت تومن ... والا به خدا

پونه یکشنبه 9 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:12 ب.ظ http://jojobijor.blogsky.com

وااااااااااااااااااااااااای مرسی محمد چه خوبه این پستت یعنی واقعا هیچ جا شمال نمیشه خوشحالم بهت خوش گذشته

آره پونه ، کللی اونجا یادت کردماااااااا ... ممنونم

دل آرام یکشنبه 9 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:38 ب.ظ http://delaramam.blogsky.com

پس اولین شهر گیلان از اینور !! یعنی دقیق متوجه شدما !! تو هیچ خللی به خودت راه نده
یعنی من نمیدونم این شمال چه خاصیتی داره (یکی نیست بگه چی نداره ) که هرچقدر هم بری سیر نمیشی .
همیشه به سفر و خوشگذرونی باشی ایشالا . یه دختر خوب هم این میون پیدا بشه برات

دکی اگه بصیرت داشته باشی متوجه میشی !

مرسی ، بلند بگو ایشالهههههههههههههههههههههه

دختری که حرفهایش را نمیخورد(پری) یکشنبه 9 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:44 ب.ظ http://www.dhnemikhorad.blogfa.com

سلاااااااااااااااااام بابا خاور خانوووووووووووووووووم یه دوووونه است
محشره غذا هااااااااااااااااااش..... واییییییییییییییییییییی بام سبز... اونجا قلیوناش جالب نیست.. یعنی فقط چون هواش خوبه میچسبه.... اوخیییییییییییییییییییییی رامسررررررر

بههههه قهرمان شنای پارالمپیک بخش بانوان !

سلام ، آره ، عالی بود ... والا من نکشیدم ، اما کللن قلیون کنار دریا خیلی بیشتر میچسبه ...

مشق سکوت- رها دوشنبه 10 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:45 ق.ظ http://www.mashghesokoot.blogfa.com

چقدر دلم هوای شمال کرده، هوای رامسر، هوای دریا...

اصن فضا دو نفره بودااااااا

هاله بانو دوشنبه 10 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 04:15 ب.ظ http://halehsaadeghi.blogsky.com

آخی چه عکس های قشنگی ...
فقط یه سوال
اون آقاهه که لاغره تو عکس یکی مونده به آخر کیه ؟؟؟؟
همون آقاهه که موهاش بلنده و خیلی هم فشله کنار مرباها ایستاده رو می گم ها

نمیشناسی خانوم صادقی ؟! یکی از پسرهای ناب روزگاره !

سایلنت دوشنبه 10 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 08:47 ب.ظ

همه جای شمال عالیه مثل آدماش

شما هم شمالی ؟!

یاسمن دوشنبه 10 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:48 ب.ظ

قربون شما آقا م.ح.م.د!!!!
بخاطر تقدیم پست به بروبچ با صفای شمال(مثه خودم)
می دونی؟شما که اینقد از شمال تعریف میکنید،من شک میکنم که شما همونجایی رو میگید که من زندگی میکنم.

ولی هیچ جا آدماش به باحالی رشتی ها(+کاشی ها) نمیشه.
زنده باد فرهاد خودمون



شمالی ها دارن زیاد میشنااااااااا !

همه ی ایرانیا خوبن ، همشون با صفا و با محبتن ... رشتی ها هم خیلی با محبتن ، یادش بخیر چند سال پیش مهمون یه دوست رشتی بودیم انصافن سنگ تموم گذاشت واسمون !

فرهاد عقشه

زهرا سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:56 ق.ظ

وااااای!اینجا بودین؟!من که مطمئنم خیلی خوش گذشته بهت دیگه نمی پرسم
راستی!این رستوران خاور خانم رو اینقدر دوست دارم برم.تو تلویزیون مستندشودیده بودم.خییییییلی جالب بود.الان که دیدم نوشتی گفتم کی بهتر از داش محمد خودمون...آدرس بده بینیم
حالا من کدوم یکی زهرای تقدیمی ها هستم؟!اولی یا کم پیداهه....؟!

آره زهرا ، کللی هم یادت کردم ...

آره حتمن برو ، از روستای سرولات که میری بالا ، میرسی به یه دو راهی ، سمت چپی هست جنگلسرا و سمت راستی نمیدونم چی نوشته ! باید سمت راستی رو بری بالا ، انقد میری که میرسی به روستاشون و یکم بالاتر از اون رستوران خاور خانومه ، حتمن یبار امتحان کنید ...

شما آبجی خانوم زهرای مائی ، همیشه هم هستی و همیشه هم خواهی بود ... همون اولی

علیرضا سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 03:49 ب.ظ

من مسافرت رو کار ندارم فقط خیلی دوست دارم بدوتم اون فامیل گرامی کیه؟؟همونیه که منم باش این کار رو کردم یا کسه دیکه ای هست احیانن!!!

از فامیل های مادریه ! تو کی رو میگی ؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد