یه ماه رمضون دیگه هم تموم شد و رفت ... سخت ، خیلی سخت اما مثه همیشه قشنگ .
راستش زیاد تو این چیزا اهل غُر غُر کردن نیستم اما باید اعتراف کنم که سه چار روز آخرشو
بدجور بریدم ، روزا طولانی و هوا گرم و تاثیر اینا روی اعصاب و کم حوصله شدن بیش از حد !
اما الان که فک میکنم میبینم چقد دلم زود براش تنگ میشه ...
برای سحرها و اون دعای زیبای سحر ، برای صبحائی که بزور از خواب پا میشدم برم شرکت
و آنچنان تشنه بودم که حاضر بودم کل دنیامو بدم و فقط یه لیوان آب بخورم !
برای نماز ظهر هائی که دیگه دقیقه ی 90 خونده نمیشد و رو هوا تموم نمیشد !
برای خوابهای طولانی عصر و تردمیل های قبل از افطار که آدمو منگ منگ میکرد !
برای لحظات ناب افطار که نمیشه تو دنیا با هیچی عوضش کرد
برای ربنای دانلود شده ی شجریان بزرگ و صدای اذون محشره مرحوم موذن زاده
و برای شب زنده داری های این ماه رمضون که گویا به همه سرایت کرده بود !
خدا رو شکرت که توانشو دادی بتونیم همشو بگیریم
عیدتون مبارک بچه ها ، نماز و روزه هاتون مقبول درگاه الهی ...
+ برنامه ریخته بودم ماه رمضون هفت هشت کیلو کم کنم ! حتی حرفای دکتر و بقیه که تجربه
ی لاغر کردن داشتن و بهم گفتن رو ماه رمضون اصلن برنامه نریز چون چاق نکردن تا لاغر کردنش
تو اولویت هست هم روم تاثیر نذاشت و واقعن این ماه رعایت مطلق کردم اما خب گویا حرف اونا
درست بوده و با این همه سخت گیری فقط 2 ، 3 کیلو کم کردم ... اما امیدوارم شهریور جبرانش
کنم ...
++ از اونجائی که من الحمدلله مرجع تقلیدی ندارم و خودم در تمامی امور دینی شرعی تصمیم
میگیرم که باید چیکار کنم ، فردا ، یک شمبه ، 29 مرداد رو برابر با اول شوال اعلام کرده و اعلام
میکنم روزه ای تموم شده ! حالا هرچی دوستان میخوان بگن بگن ... والا بغرعان
+++ این پست تقدیم میشه به بچه های " اتاق گپ جوگیریات "
کسائی که تقریبن هرشب ماه رمضون رو پیش هم بودیم و خدا رو شکر لحظات خوبی داشتیم .
آرش میرزا ، تیراژه ، علیرضا ، عارفه ، آوا ، ملیکا ، جزیره ، طودی ، عاطی ، رعنا ، نضال ، پری ، افشین و گاهی اوقات هم صاحب اتاق کیامهر ، خانوم معلم فاطمه ، دلارام ، دکتر دیادیا بوریا ، ژاکلین ، آریان و ... البته میهمانان خارجی ای هم بودن که اشتباهن میامدن اونجا و یا ما اونا رو اسکل میکردیم یا اونا ما رو !