کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

تولد مجدد

    

رژیم گرفتن و لاغر کردن مثه یه جاده ی دراز میمونه ، وقتی با خواسته ی خودت پاتو میذاری تو این جاده باید از خیلی چیزا بگذری ، باید انقد اراده و انگیزه داشته باشی که حالا حالا ها توش بمونی و به اون آرمان ها و ایده آل هائی که ته ته اون جاده بدست میاد برسی. پنج ماه و نیم از زمان رژیم گرفتنم گذشت، بعضی موقع هاش زود گذشت و بعضی موقع هاش دیر! اما سخت بود و قشنگ ! هنوز از نصف راهی که اومدم مونده اما تا اینجاش خدا رو شکر به چیزی که میخواستم رسیدم . تو این چند وقت خیلی تغییر کردم ، هم ظاهری هم باطنی ! مسلمن جنبه ی ظاهریش واسم خیلی مهمتر بوده ! هرچند کسائی که منو زود به زود میبینن اصلن تشخیص هیچ گونه تغییری رو نمیدن حتی به اندازه ی 3 ، 4 کیلو کم کردن ، اما اونائی که منو بعد از چهار پنج ماه میبینن اولین حرفشون اینه که " چیکار کردی که نصف شدی ؟! " و همین سوال به ظاهر مسخره انرژی چند وقت منو تامین میکنه ! اما تغییر جنبه ی باطنی آدم هم متناسب با جسمش تغییر میکنه ! خوب داره و بد . جنبه ی بدش این که تو دوران رژیم به شددت آدم عصبانی ای شدم و با کوچیکترین چیز ناراحت میشم و میخوام اونو سر یکی خالی کنم ! جنبه ی خوبش اینه که اعتماد به نفس از دست رفته با یه ظاهر چاق ، یکجا و قشنگ به آدم برمیگرده ! خیلی هنوز کار دارم و خیلی به چیزی که میخوام برسم فاصله دارم اما شاید حرف منو کسائی که لاغر میکنن حتی به اندازه ی 5 کیلو خوب درک کنن که این روزا وقتی تو خیابون راه میرم احساس میکنم خوشتیپ ترین آدم روی کره ی زمینم و دیگه کسی منو با نگاه سنگینش نمیرنجونه ! نه فقط تو ایران خودمون ، تو هر کشوری که بریم چاق بودن یا لاغر بودن بیش از اندازه ، کوتاه یا بلندی قد و خیلی چیزا مثه رو ویلچر نشستن و عصا به دست گرفتن متاسفانه باید خیلی چیزا رو تحمل کنن ! من خط اول گفتم با خواسته ی خود شروع میشه اما اکثر موقع ها پیش میاد که مجبور میشی بخوای ! خیلی سخته ، وقتی از یجا رد میشی و یه بچه ی 4 ، 5 ساله که پیش مامانشه بگه مامان این آقائه چرا انقد چاقه ! یا وقتی میخوای از بین آدمای تو اتوبوس رد شی همه بگن " یا ابولفضل ! " یا وقتی سینما جلوی یکی میشینی بگه " شانس ما رو ببین ... ! " ، یا رفتن به مغازه برای خریدن لباس و ترس از اینکه هیچ سایزی بهت نخوره ! تحمل اینها سخته ، برای آدمی مثه من زجر آور بود ! و همه ی اینها ، این انگیزه رو بهم داد که یا علی بگم و شروع کنم ! طوری که بعضی موقع ها که قندم افت میکنه یا فشارم میفته ، یا سر درد های طولانی و گشنه موندن های شبانه یا زده شدن از ورزش های روزانه و شنیدن اینکه مواظب باش مریض نشی ! به خودم بگم گور بابای مریضی و همه ی اینها! هرچی میخواد بشه بشه ، من باید لاغر بشم ! اما همه ی اینها اراداه میخواد ، یبار هم قبلن گفتم که اراده ی انسان کوه رو جابه جا میکنه ، رژیم گرفتن که کاری نداره ! این اراده وقتی مصمم تر میشه که بدونی باید به چی برسی و اون انگیزهه همراش باشه ... لاغر شدن مثه یه تولد مجدده ، مثه ورود به یه دنیای جدید که خیلی خیلی قشنگتر و جذاب تر از اون دنیای قبلیه ... دعام کنید که بتونم تا اخر شهریور ماه به وزن ایده آلم برسم و بتونم قشنگتر زندگی کنم .  

 

+ این هم گُواه عکس ! :    

 

 

  

 

  

 

 

عکس اول واسه سوم دبیرستانمه ! یعنی حدود 4 ، 5 سال پیش ... اوج دوران چاقی بودم ، برای دانشگاه خیلی آب کردم اما بدون نظم و ترتیب ، اون و مشکلی که واسه پام به وجود آمد باعث شد خیلیش برگرده ... عکس دوم هم واسه همین دیشبه ! قبل از عروسی پسرخاله جان ... همیشه عادت دارم موقع هائی که تو سالنیم به همه ی میزها سر میزنم و میوه هاشونو میخورمو با همه چرت و پرت میگیم و کل کل فوتبالی میکنیم و هر و هور راه میندازیم ! اما دیشب چون برای اولین بار کت شلوار پوشیده بودم به شددت حس " با شعور بودن " داشتم ! مثه این خود داف پندار ها یجا نشسته بودم و هرکس کاری داشت میامد پیشم و دیگه من جائی نمیرفتم !!! و چون برای خیلی ها خیلی زیاد تغییر کرده بودم وقتی میخواستن عکس بگیرن حرف اولم این بود که بنده قصد هیچ گونه امر خیری رو ندارم ! ( بماند که یا میگفتن برو بابا و بی ادب تر ها میگفتن sleep binim ba ! )  

 

++ حق کپی رایت ، این پست مریم ترین ... 

 

 

+++ نمیدونم چه حکمتیه که یک سال تو هیچ عضوی از بدن مبارک !! هیچ جوشی نمیزنم اما اد اینجور شبا میبینی یه جوش میزنم اندازه ی طالبی! یا اینکه تو هر مراسمی ، هر جائی که بشینم همیشه باید آخرین میزی باشه که شام میدن ! حالا میخواد اون میز اول باشه ، اخر باشه ، جلو آشپز خونه باشه ، وسط باشه و غیره ! هرچند دیگه شام هم نمیخوریم ، کللن شانسه داریم ؟!   

 

 

نظرات 45 + ارسال نظر
م . ح . م . د یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:15 ب.ظ

چون این پست رو دوست دارم ! به یاد قدیم ندیما ...

سلام !

تیراژه یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:20 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

سلام!
ای جان لپ هاشو..!!!
چه قدر ناز بودی موقع تپل بودنت..!

علیکم خواهر !

من کللن نازم .. الان و دیروز و فردا نداره

بابک یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:25 ب.ظ

ای جان
دمت گرم
دم اراده ات هم گرم

خاطرخواتیم بابک اسحاقی ...

الف یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:32 ب.ظ

اون اولی واقعاااااا تویی؟!!! :oooooooooo

آخه چهره ش هم شبیهت نیست! یه عکس دسته جمعی گذاشته بودی از مدرسه ت، اون شبیهت بود باز !

بعدم خیلی چاق نبودی که! تپل بودی! یعنی واقعا این حرفا رو به تو میزدنن که این آقا چاقه رو؟! :-؟

ایول ! خیلی خوب شدی، واقعا اراده ت تحسین داره! آفرین ، آفرین!!

تبریکات ویجه ی ما را پذیرا باش برادر :)

نمیدونم والا ! اما فک کنم خودمم !

چون اینجا موهام بلندتر بوده فرق داره ...

چرا بابا ، اصن مکعبی شکل بودم ! خیلی تابلو !

ممنونم

سرگیجه های کشــــــــــــدار یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:33 ب.ظ http://fmpr.blogsky.com

هومممم مریم ترین خیلی خیلی داره به من انرژی میده و منم یه ماهی هس شروع کردم این پروسه رو و امیدوارم روزی برسه که بیام تو بلاگم مث تو از این عکسای خوشگل خوشگل بذارم :دی

ایشالله ... خیلی عالیه فریبا ... ادامه بده

عارفه یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:36 ب.ظ

تو که خوب همت کردی همون که اون سری گفتم دستت رو سر من تیراژه حالا هم گویا فریبا رژیم گرفته
ما هم برسیم به وزن ایده ال مون تو هم به وزنی که میخوای برسی

کدوم دستم عارفه ؟! چپ یا راست ؟!

ایشالله ... اما چرا تیراژه ؟! این بچچه داره از لاغری به دیار باقی میشتافته ! بذار یکم چاق شه بابا ...

دختری که حرفهایش را نمیخورد(پری) یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:37 ب.ظ http://www.dhnemikhorad.blogfa.com

این دوتا عکسو باید بزاری دم اتاقت تا درس عبرتی باشه واسه سایرین
من با 3 کسلو کم کردن امروز فکر میکردم مانکنم



همه همینن ! بذار بیشتر لاغر کنی ، اون موقع جواب سلام رفیقاتو هم نمیدی !! در این حدا

دختری که حرفهایش را نمیخورد(پری) یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:42 ب.ظ http://www.dhnemikhorad.blogfa.com

منظورم کیلو بووود شرمنده

عیب نداره ، پیش میاد !

دل آرام یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:44 ب.ظ http://delaramam.blogsky.com

سلام به روی ماهت
تولد مجددت مبارک باشه . من میفهمم اراده و رژیم یعنی چی ... تو بگو نیم کیلو حتی !
واقعا بهت آفرین میگم ، خیلی خیلی برات خوشحالم .
خوش تییییییییییییپ

سلام دکی دلارام ... تولددددددددت مبارک !

مرسی ... چاکریم

خوشتیپی هم از خودتونه

میلاد یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:05 ب.ظ

سلام به روی ماه اقا محمد خوش تیپ و خوش اندام و با اراده و با استقامت

مرحبا محمد مرحبــــــــــــــــــــــــــــــــــــا

واقعا لذت بردم از این همه اراده

با اینکه استقلالی هستی اما نشون دادی خیلی با غیرتی و با اراده

خوشم اومد از این همه اراده و توانت

آفرین آفرین آفرین

انشالله که تا شهریور هم به هدف بعدیت برسی

منتظرم که شهریور هم همچین پستی بزاری و بگی که به هدفت رسیدی

پس یا علی آقا محمد گل

سلام داش میلاد ... عزیزی ... چشه مائی حاجی جان

اصن همین استقلالی بودن منو کشونده به این سمت ها ... بیا توبه کن استقلالی شو میلاد ...

ایشالله ... بازم مرسی

بابک یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:07 ب.ظ

جسارتا محمد جان
نمی خوام ناراحتت کنم
ولی کاش اون کراوات رو نمی بستی
میدونی که کراوات از اسباب لهو لعبه
ایشالا که خدا هدایتت کنه و یه عکس با تیپ لاغر سر نماز بگیری
خدا همه ما رو هدایت کنه

اتفاقن میخواستم حلالیت بطلبم کیامهر ! گفتم اگه منو به جرم اقدام علیه امنیت ملی و ترویج مسیحیت بردن به بزرگواری خودتون ببخشید !

بابک یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:08 ب.ظ

یاد بگیر میلاد چاقالو

یکی باید به خودت بگه بابک چاقالو

رها یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:14 ب.ظ

ای ول پسر دمت گرم

منم این اراده رو سه پیش به خودم و اطرافیانم ثابت کردم
62 کیلو بودم و بعد از شش ماه رسیدم به 54 کیلو

و از اون موقع هم وزنم ثابت مونده

تو اون شش ماه تنقلات، شیرینی و شکلات و نوشابه ، چیپس ، غذاهای پرچرب رو کلا حذف کردم

هرکی هم میگه مریض میشی باور نکن به کارت ادامه بده

مطمئم به وزن ایدئالت میرسی

مرسی ...

خیلی عالیه که وزن رو ثابت حفظ کردین ..

آره ، منم الان چند وقته هیچ کدوم از اینا رو نخوردم ! بعضی موقع ها هوس میکنم اما خب جلوی خودمو میگیرم ...

مرسی

فهیمه یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:20 ب.ظ

تولد تولد تولدت مبارک ... وای محمد چقدر نمک بودیییییییی ... ایکاش اونموقع می دیدمت لپاتو میکشیدم !
چقدر آقا شدی ! چقدر خوش تیپ شدی ! چقدر خوشگل شدی ! خوشبحال دخترای همسایتون ! (این بخش بیشتر برای جذب مشتری بود ! در جریان هستی دیگه !)
ایول به اینهمه اراده ... از ته دل خداقوت میگم .
محمد همینطوری پیش بری که ترم جدید باید با بادیگارد بیای دانشگاه ! میگم تا قبل شروع ترم یه امضا به ما بده ! بعید میدونم دیگه جواب سلاممونو بدی هاااااااا !!!
در ضمن قابل توجه برخی دوستان ! چون استقلالیه اینهمه با غیرت و با اراده ست !
بازم تبریییییییییییییک ... جداْ حال کردم . آففففففرییییییین داداشی خودم

استغفرلله خواهر ! محرمی گفتن ، نامحرمی گفتن !

نه ، در جریان نیستم ، جریان چیه ؟! دختر همسایه کیه ؟! خبریه فهیمه ؟!

هااااااااااا ... فک کن اول ترم میام مثه این جنتلمن های واقعی میشینم ! سااااااااااااکت ، فقط درس گوش میدم !! فقط موندم اگه پری استاد ترم بعد هم باشه میخواد به کی گیر بده و زرت و زرت بگه کمیلی ساکت کمیلی ساکت !

آففرین ... مهم همین استقلالی بودنه ...

چاکریم آبجی خانوم جان ...

میلاد یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:33 ب.ظ

می بینی محمد می بینی

میگم لاغر نشوها، این بابک میاد همش میزنه تو سر من که تو چاقالویی

ای خدا ما چاق هاروهم لاغر کن مثل این محمد

(ایکون یه میلاد چاقالو در حال مظلوم نمایی)

عیب نداره داش میلاد ... خود کیامهر هم از ماها چیزی کم نداره ، دیدم که میگمااااااااااا

جزیره یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:34 ب.ظ

وااااااااااااااای محمد چی شدی
ایول الله
دم خودتو اراده ت گرم. خوشحالم که به سلامتیت هم اسیبی نرسونده

مرسی جزیره ... دعا کن ادامش هم بخیر بگذره

طوطی یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:53 ب.ظ

ببخشید مثل اینکه وبلاگ رو اشتباهی اومدم

من محمد هستم ! شما همون طوطی پرسپولیسی هستید ؟! همون که تو راه کاشان سوهان میداد ما هم زرت و زرت میخوردیم ؟!

عاطی دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:22 ق.ظ http://www-blogfa.blogsky.com/


واااااااااااااااااااای ی ی

من واقعا بهت تبریک می گم!

واقعا آفرین!!!

به معنای واقعی!ترکووندی!برادر جان:دی!

آفرین!!!

با سه مثبت!موافقم!!!!!مخصوصا قسمت جووشش!:دی!!!

مرسی عاطی ...

نمیدونم به خدا چه حکمتیه ! اینجور موقع ها پیداش میشه !!

واحه دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:26 ق.ظ

تو عکس اولی خیلی بانمکی عین این پسر بچه های شر و شیطون...
تو عکس دومی شبیه شادومادای آینده!
ولی واقعا دیگه بیشتر از این لاغر کنی از اون ور بوم می افتی ها از ما گفتن بود بعد نگی نگفتین!

من چون هرگز در زندگیم مشکل چاقی نداشتم و خدا رو شکر از این یه نظر دیگه همیشه متناسب و رو فرم بودم خیلی سختی تو رو درک نمی کنم ولی می تونم تصور کنم مثل روزه داری طولانی تو روزهای بلند تابستون زجرآوره باشه...

اوووووووف ... شبیه دامادا شدم ؟!

هنوز دارم خانوم معلم ! هنوز خیلی کار داره ... یه هفت هشت تا دیگه لاغر کنم اکی میشه ...

خیلی عالیه ... واقعن اضافه وزن یه دغدغه ی مهم واسه خیلی هاست ، خدا رو شکر کن که همیشه ثابت و رو فرمی ...

آره ، بعضی روزاش خیلی زجر آور میشه ، یجورایی خسته کننده

کیاشاه باستانی دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:44 ق.ظ

میلاد جان پسرم
چاقالو بودن هیچ ایرادی ندارد
سعی کن چاقال نشوی
این را به آرشمیرزا هم گفته بودم
اما گوش نکرد

کیامهر دیدی آرش تو وبلاگ مهربان چی گفته بود ؟!

در مورد بابک فا !!! یعنی مردم از خنده به خدا

دکولته بانو دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:21 ق.ظ

واااااااااای محمد جان حرف نداری پسر ... اون روز که کامنتتو خوندم، خیلی دلم می خواست عکساتو ببینم ... اصلا هم گول حرفای بانمک بودی و اینا رو نخور ... ... اصلنم قابل مقایسه نیستی ... خیلی خیلی عالی و خوش تیپ و محشر شدی ... بیا با هم به خودمون قول بدیم که هیچ وقت اون عکس بالائی برنگرده ... قول !؟
درضمن خواهش می کنم قربان ...

مرسی مریم ترین ...

قوله قول ! اصن قول مردونه ! میدونم که نگهداریش هم مثه رژیمش سخت و طاقت فرساست ! اما دیگه نمیذارم برگرده ...

ممنونم

اردی بهشتی دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:27 ق.ظ http://tanhaeeeii.blogfa.com

ای ول
ای ول
واقعا آفریییییییییییییییین
پستت رو دوست داشتم ! چون درک میکنم چیزایی که گفتی رو !

مرسی اردیِ استقلالی

mary دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 09:54 ق.ظ

دقیقا.من 15 کیلو اضافه وزن دارم و موفق شدم 5 کیلو کم کنم ولی دیگه نمیتونم چون اعصابم خورد وخمیر شده و البته دور از جون شما به قول مامانم پاچه میگیرم ولی اون حس خود داف پنداری سراغم اومده شدید.ولی چه کنم که شوهرم میگه سیرت نیکو بیار .راستی چرا اکثر اهالی وبلاگستان چاقن؟

اعصاب خورد کنی خیلی داره ! یجورایی طبیعیه ، اما میشه با برنامه ی بهتر هم اونا رو کم کنید ...

سیرت نیکو سر جاش ، اینم سر جاش ... به نظر من البته

جز بابک اسحاقی چاق داریم مگه ؟!

نمیدونم والا ! کللن اضافه وزن ها خیلی بالا رفته ، اما تا جایی که من بچه ها رو دیدم کسی آنچنان چاق نداریما ...

نینا دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:30 ق.ظ http://taleghani.persianblog.ir/

باریکلا به این اراده.
افرین تو نیتونی
البته معلوم نیست کجایی که به ما سر نمیزنی

استاد نینا خودتم میدونی که شدیدناک ارادت داریم خدمتت ...

اما به جان محمد پرشین بلاگ واسه من خرابه ! نمیدونم کامنت بذارم ... نه برای شما ، نه برای سمیرا خانوم ... نمیدونم باید چیکار کنم

یاسمن دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:06 ق.ظ http://www.mac07.blogfa.com

سلام
خوش به حال کسایی که چاقن،هر وقت اراده کنن لاغر میشن،اما من چی در حسرت یه 250 گرم چاق شدن!!
ای خدا

سلام ... اینطوری نگو ! لاغر کردن خیلی سخت کردن از چاق کردنه ! و اینکه واسه دخترا به نظرم لاغری خیلی بهتره ... پس خدا رو شکر کن که همین هستی ...

اما دکترها برنامه برای چاق شدن هم دارن ... اما نمیدونم چجوریه !

Chap dast دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:34 ق.ظ http://chapdastam.blogsky.com/

ببین یعنی من فکم اومد پایین!!!!!!!
درسته اولشم اون حدی که میگی چاق نبودی (البته واسه پسر 17، 16 ساله چاق بودیا:)) ) ولی الان بی نهایت خوش تیپ شدی.. آفرین واقعن پشتکارت بی نظیره!!!!
من با اینکه قدم و وزنم تقریبن متناسبه ولی با این وجود نمی تونم از شیرینی و شکلات و بستنی بگذرم !!!!!
بی نهایت سخته وزن کم کردن !! اون از هم نوع اصولیش!!!
امیدوارم ب اون وزنی ک میخای برسی..

ای بابا ... حالا دردسریه بیاریمش بالا !

مرسی چپ دست ...

آی گفتی بستنی ، هوس کردما

آره ، دردسر زیاد داره اما خب قشنگه ...

مرسی

Chap dast دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:35 ق.ظ

راستی علیک سلام

به تعداد آدمها راه هست برای رسیدن به خدا !

میدونم هیچ ربطی به سلام علیک نداشت اما همینطوری یادش افتادم !!

سپیده دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:43 ق.ظ http://setaresepideashk.persianblog.ir/

واااااااااااااااااای خدای من عالی شدی واقعا اراده ات ستودنی ِ پسر ... بهت تبریک میگم و میدونم چقدر مبارزه با نفس سخت و نفس گیر ِ عواقب عمل اش از یک طرف خسته گی از تکرارش از طرف دیگه آدمو مستاصل میکنه اما واقعا لذتی رو که بعدش نصیب میکنه ارزشش رو داره ... فقط یه نصیحت فامیلی هرگز و در هیچ شرایطی ورزش ات رو ترک نکن حتی اگه شده 15 دقیقه در روز در حد گرم کردن ... این عادت ورزشی خوب ، جلوگیری میکنه از برگشت به وزن سابق و تضمینی ِبرای سلامتی تموم عمر ِ ... بازهم بهت تبریک میگم بس که ذوق زده شدم .

مرسی دخترخاله .. از این ورا ؟! راه گم کردی ؟!

دارمش دخترخاله ... یجورایی ورزش کردن شده واسم مثه یه مخدر ! یروز که ورزش نکنم مثه این معتادا خمارم !! اکثر روزا روزی 2 ساعت ورزشمو دارم ، بعضی روزا هم روزی یه ساعت ... لاغری بدون ورزش کردن به نظر من اصلن نمیچسبه ! چون اونه که بدنو رو فرم میاره نه رژیم غذائی ...

مرسی

زمستانه دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:45 ق.ظ

به نام خالق..

مبارکه..

بابا ارادهههههههه!

مرسی زمستانه

سارا آغاز راهی دیگر دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:50 ب.ظ http://man-to-mishavimma.persianblog.ir/

به نظر من عالی کم کردی . اولین باره به وبلاگتون میام و خوشحالم توی این پست سر رسیدم . از رژیم خاصی استفاده می کنید یا خودتون کالری بندی کردید؟ یا اینکه به سبک گرسنه نگهداشتن خودتون و نخوردن غذا دارید کم می کنید ؟ چون منم ۱۰ کیلو اضافه دارم که بشدت آزارم میده . از بس رژیمای مختلف گرفتم دیگه جواب نمیده . دلم یه اراده و یه دستور محکم میخواد . راستیتش بخاطر زن بودنم حس حسادتم گل کرده شدید!

خیلی ممنونم ... من تحت نظر دکترم ، ینی با برنامه پیش میرم ، بدون برنامه و آدم خودش بخواد پیش بره هیچ فایده ای نداره ، هرچقدم کنه سریع برمیگرده سر جاش ... اما اگه اصولی باشه خیلی بهتره ...

مگه زنا حسودی هم میکنن ؟!!!

آذرنوش دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:31 ب.ظ http://azar-noosh.blogsky.com

ایول به اراده ی شوما ودکولته بانو...
دمتون گررررم

مرسی آذر اهوازی

سارا دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:31 ب.ظ http://www.takelarzan.blogsky.com

ااااااااااااا ینی محمد دمت گرررررررررررم خعلی باحالی هااااااا خعلی ارادت بالاس
آورین آورین

مرسی سارا ... بیا به این مناسبت شاندیز نهار بده

اینجانب من دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:47 ب.ظ http://kajdaromarizvar.blogfa.com

لایک به کامنت یاسمن


خوش بحالت

اینجانب شما ! به خدا لاغری خیلی بهتر از چاقیه ... راحت تر هم هست چاق شدن تا لاغر کردن

بابک اسحاقی دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:32 ب.ظ

ممد جان یه نگاه به جواب کامنتات بنداز
دقت کن پسرم .
مثلا این جمله که در جواب یاسمن نوشتی یعنی چی ؟ :
( سلام ... اینطوری نگو ! لاغر کردن خیلی سخت کردن از چاق کردنه ! )

خداییش اون موقع که چاق بودی مودب تر بودی
من شرمنده شدم
باور کنید ما این بچه رو اینجوری تربیت نکردیم
نمیدونم چرا اینطوری شده؟

خدا چیکارت نکنه

بیا برو ، بیا برو بابک اسحاقی ، میخوای آتو بگیری از من ؟! همه منو میشناسن و میدونن که اسطوره ی ادبم ! پس نمیتونی به اهداف شومت برسی بد کرجی !

yasna دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:32 ب.ظ http://delkok.blogfa.com

واقعا بزن اون دست قشنگه به افتخار محمد..
ولی محمد عکسایی دانشجویت هم قبلا گذاشته بودی تپل بودی هنوزا... پس باید بازم دست بزنیم به ناچار...

مرسی .. بزن yasna ، همینطوری بزن ! دست استادیومی بزن اصن ... آی انقد هوس استادیوم کردم ...

بابک اسحاقی دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:33 ب.ظ

( لاغر کردن خیلی سخت کردن از چاق کردنه )


به نظر شما نویسنده این جمله داشته به چی فکر می کرده ؟



بابا کیامهر ، یبار سوتی دادما ... این آرش میرزا هم نیست بیاد 4 تا تیکه بهت بیاد بخندیم ... بابک فا !!

آوا دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:33 ب.ظ

به یاسمن:آره عزیزم برنامه واسه چاق کردن دارن دکترا.امامیدونی ماهاکه لاغریم یذره هی چاقتر
بشیم حتی اگه خیلی هم بهمون بیاد انگار به
سیستمامون سازگار نیست.نمیدونم من که
خوشم نیومد خب به محمدخان جان: تبریک
تبریک تبریک تبریـــــــــــــــــــــــــــــــــــــک
خداااااااااااااااایی خیلی اراده میخواد.دمت
گرم و بیشتر بعدش مهمه که بتونی وزن
رو همینجوری نگه داری .چون من اینایی
که می شناسم که یکیشون حدودا 46
کیلو (یعنی وزن من منهای 4) و
یکی دیگه 23 کیلو کم کردن .یکیشون
بعد چندماه دوباره برگشت سر جای
اولش چون رژیم و ورزش رو کنار
گذاشت.میگن استقامت بکنی بعد
چندوقت دیگه اصلا از یه حدی بالاتر
نمیری......خلاصه آفرین به خودت
و ارادت.......خوشمان آمد.و نهایتا
بعد اینهمه حرف اینکه:دختر ِ من
تر گل ورگل و اینا آره و اینا
مبارکه دیگه تشریف
بیارین ببرینش
یاحق...

مرسی سرکار خانوم آوا بانو خانوم جان !

ینی 50 کیلوئی ؟! ینی من هفت هشت برابرتم ؟! خدایا بخیر کن اوضاع مارو !

اگه ورزش بره کنار هیچ فایده ای نداره ... همه چی خیلی سریع برمیگرده ... اما دمش گرم ها ، 46 کیلو محشره ... منم الان دقیق شدم 23 کیلو کم کردن

جریان دختر ترگل ورگل چیه ؟! معرفیش کن خب ... آشنا میشیم فوقش !

حق نگهدارت

آلو دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:40 ب.ظ

اوووووووووه چه شیب
افتضاحی...ببخشید
اکی نیست حالمون
شوت میزنیم.....
به کامنتای بابک
خان جان هم
خوب توجــــــه
بفرمایید
یاحق...

آلو سیاه یا زرد ؟!

شیبت هم کللن تو حلقم !!!

آوا دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:43 ب.ظ

وای وای وای وای

آلو!!!!!!!!!!!!!!
سوتی پشت ِ
سوتی!!!!!
اووووووه ه
مابریم
یاحق...

برو سرکار خانوم آوا بانو خانوم جان ! برو که الان یهو سوتی های خفن تر از راه میرسه دیگه نمیشه جم و جورش کرد !!

سارا سه‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:23 ق.ظ http://www.takelarzan.blogsky.com

میخوای یه تجدید نظرب بکن تو پیشنهادت هاااا همچین بد نیس
چون واست خوب نیس شام بخوری هااااا بد ما مجبوووور میشیم بخوریم تو نگا کنی
حالا از ما گفتن

شما شام بده ، من کللن رژیم مژیمو تعطیل میکنم ! چی فک کردی ؟!

حسین سه‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:34 ق.ظ http://hosseinb.blogfa.com

سلام
چه خوشگل شدی امشب .

سلام ... هم ولا جان ؟! شما هم بعلههههههههههه ؟!

نمیدونم چرا همه زدن تو کار شب ! روز بهتره هااااااا

بعدشم ، من خوشگل بودم اون شب !

علیرضا سه‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:11 ب.ظ

[:S027

فقط میتونم بگم کارت حرف نداره

چشه مائی

نبضگیر چهارشنبه 28 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:10 ب.ظ http://berlin-bonab.persianblog.ir

خوشا آنان که الله یارشان بی
به حمد وقل هو الله کارشان بی

به به ، به به

زهرا چهارشنبه 28 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:14 ب.ظ

چه خوشتیپ شدیییییی
یه چیز هست چند وقته تحویل نمی گیری

ای بابااااااا .. ما کی باشیم بخوایم تحویل بگیریم یا نگیریم !

هورام بانو شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 11:13 ق.ظ

اصلا متوجه جوش رو صورتت نشدم باینکه خیلی عکس اول و دوم مقایسه کردم

افرین
احسنت به این اراده

حالا واقعا قصد هیچگونه امر خیری نداری خوشتیپ
حیفه دخترا این پسر خوشتیپ از دست بدنا

ایشالا همیشه سلامت و خوش تیپ بمونی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد