کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

ادامه ی بحث ازدواج موقت !

  

اول تشکر میکنم که پست قبل تو بحث شرکت کردین و نظرتونو گفتین ... 

دوم ، راستش حدس میزدم پست قبل بعضی ها موافق باشن و بعضی ها هم مخالف ! 

اما اینطوری که پیداست  خیلی ها مخالفن و فقط چند نفر از دوستان موافق بودن و 

اون هم به شرط موجود بودن شرایط ازدواج موقت ! مثه رضایت دو طرف و ...

راستش هدف من از پست قبل برای جوون های همسن و سال خودم بود ! 

یا بهتر بگم کسایی که هنوز ازدواج نکردن ... 

بعضی بچه ها ، افرادی رو مثال زدن که ازدواج کردن و بنا به دلایلی همسرشون ازشون 

دور هست و اون ها هم مجبور میشن این کارو بکنن ... 

 

اگر نظر منو بخواین برای این مورد من کلمه ی " خیانت " رو به کار میبرم ... 

حتی فک کردن بهش سخته که خانومت ازت دور باشه و تو برای رها شدن از تمایلات  

جن.سیت بخوای همچین کاری کنی ! اونم از نوع پنهونش ! 

حالا چه میخواد صیغه باشه چه نباشه ! 

اما در مورد کسایی که مجرد هستن ... 

من هم مثه خیلی ها و در واقع اکثرا مردم مخالف ازدواج موقت هستم ... 

به نظرم تو این راه " دخترها " آسیب فوق العاده جدی میبینند ...  

به خصوص اگر پای یک بچه هم بیاد وسط که دیگه هیچ ... 

 

اما منکر این نباید شد که بزرگترین مشکل جوون ها تمایلات جن.سی اونهاست ...   

شما اگر به صفحه ی حوادث روزنامه ها یک سر کوچولو بزنید راحت به این موضوع پی میبرید ... 

اما شاید بشه براش راهکار آورد ... هرچند اجرای اون ها واقعا کار سختیه ... 

مثه ایجاد کردن شرایط برای زود ازدواج کردن جوونها که اگر الان یک نگاه ساده بکنیم میبینیم  

زودتر از 30 سال ازدواج کردن برای پسرها واقعا میسر نیست ... 

یا خیلی ها میگن به سبک غرب درست کردن مکان هایی که هرکی خواست بره کارشو انجام 

بده و اینطوری دیگه کسی تو کوچه خیابون دنبال این کارها نیست ، که به نظرم این از نگاه  

جامعه ی ما مورد پذیرش نیست ...

یا مشکل خود ارض.ایی که خیلی ها برای رها شدن از این فشار این کارو انجام میدن که ... !  

 

میخواستم تو این پست نتیجه گیری پست قبل رو بگم اما چون اکثر کامنت ها مخالف بودن و  

اکثرا هم یک دلیل خاص براش داشتن دیگه از گفتنش پرهیز میکنم ... 

ولی رو این موضوع میشه خیلی مانور داد و دربارش بحث کرد و حتی براش راهکار داد ... 

من هرچی فک کردم دیدم با شرایطی که الان روی کشور ما حاکم هست ، واقعا راهکار دادن 

برای کنترل فشارهای جن.سی کار سختیه ... شاید به گمان مسئولینی که دم از شرع و این چیزا میزنند ازدواج موقت راه خوبی باشه اما به نظرم این برای جوون ها و به خصوص قشر پسر یک خودخواهی بزرگ هست ...

اگر شما راهکاری به ذهنتون میرسه بگین که تو همین کامنتدونی بحث کنیم ...   

 

دکتر جان نبضگیر هم زحمت کشیدن و " الگوی زن " از دیدگاه دکتر شریعتی رو برامون 

 نوشتن که تو ادامه مطلب میارمش ، بخونیدش ، خیلی حرفا توش هست ... خیلی

  

 

الگوی زن از دیدگاه دکتر علی شریعتی ...

در جامعه و فرهنگ اسلامی، سه چهره از زن داریم، یکی زن سنتی و مقدس مأب، یکی چهره زن متجدد و اروپایی مأب که تازه شروع به رشد و تکثیر کرده است، و یکی هم چهره فاطمه علیها سلام و زنان فاطمه وار که هیچ شباهت و وجه مشترکی با چهره ای به نام زن سنتی ندارد. سیمایی که از زن سنتی در ذهن افراد وفادار به مذهب در جامعه ما تصویر شده است با سیمای فاطمه (ع) همان قدر دور و بیگانه است که چهره زن مدرن.
این زن سوم، زنی است که می خواهد انتخاب کند، زنی است که نه چهره موروثی را می پذیرد و نه چهره تحمیلی صادراتی پست ترین و پلیدترین دشمنان انسانیت را. هردو را آگاه است و هردو را هم می داند. آنکه به نام سنت تحمیل می شد و در جریان آن به وراثت می رسید، مربوط به اسلام نیست. مربوط به سنتهای دوره پدرسالاریست و حتی آنچه امروز از غرب می آید، نه علم است، نه بشریت است، نه آزادی است، نه انسانیت است و نه مبتنی بر حرمت زن است. مبتنی بر حیله های پست قدرتهای پست انحرافی و تخدیرکننده بورژوازی است. 


فقط برخی از زنهای اروپایی هستند که ما حق شناختشان را داریم و باید همیشه همان ها را بشناسیم، آنهایی را که فیلمها و مجله ها و رمانهای جنسی نویسندگان به ما نشان می دهند و به عنوان تیپ کلی زن اروپایی به ما می شناسانند.

حق نداریم آن دختر اروپایی را بشناسیم که که از شانزده سالگی به صحرای نوبی، به آفریقا، به صحرای الجزایر و استرالیا می رود و تمام عمرش را در آن محیطهای وحشت و خطر و بیماری و مرگ و قبایل وحشی می گذراند و شب و روز در جوانی و کمال پیری، درباره امواجی که از شاخکهای مورچه فرستاده می شود و شاخک دیگر آن امواج را می گیرند، کار می کند و چون عمر را به پایان می برد، دخترش کار او را دنبال می کند و نسل دوم زن اروپایی در سن پنجاه سالگی، به فرانسه باز می گردد و در دانشگاه می گوید : من سخن گفتن مورچه را کشف کرده ام و بعضی از علائم مکالمه او را یافته ام.
حق نداریم مادام «گواشن» را بشناسیم که تمام عمر را صرف کرد تا ریشه افکار و مسائل فلسفی حکمت بوعلی و ابن رشد و ملاصدرا و حاجی ملاهادی سبزواری را در فلسفه یونان و آثار ارسطو و دیگران پیدا کرد و با هم مقایسه نمود و آنچه را حکمای ما از آنها گرفته اند نشان داد و آنچه را بد فهمیده اند و بد ترجمه کرده اند در طی هزاران سال تمدن اسلامی تصحیح نمود. حق نداریم مادام «دولاویدا»ی ایتالیایی را بشناسیم که یک کارش تصحیح و تکمیل کتاب نفسانیات بوعلی سینا است از روی نسخه متن رساله نفس ارسطو در زبان یونانی قدیم…
حق نداریم مادام «کوری» را بشناسیم که کاشف کوانتوم و رادیواکتیویته است یا «زراس دولا شاپل» را که بیش از همه علمای اسلام و حتی همه شیعیان و کباده کشان فعلی ولایت علی و مدعیان معارف علوی، او یک دختر زیبای آزاد و مرفه سوئدی نژاد، با دوری از جو فرهنگی اسلام و زمینه تربیتی و اعتقادی شیعی، از آغاز جوانی، زندگیش را وقف شناخت آن روحی کرد که در اسلام مجهول مانده و پی بردن به مردی که در زیر کینه های دشمن و حیله های منافق و مدح و ثناهای شاعرانه و بی معنای دوست، پنهان شده است، درست ترین خطوط سیمای علی (ع)، لطیف ترین موجهای روح و ابعاد احساس و بلندترین پرش های اندیشه او را یافت و رنجها و تنهاییها و شکستها و هراسها و نیازهای او را برای نخستین بار احساس کرد و نه تنها علی ِاحد و بدر و حنین، که علی محراب و شب و چاههای پیرامون مدینه را نیز پیدا و نهج البلاغه او را که مسلمانان تنها منتخبات ادبی آن را گردآوری کرده اند – این دخت کافر جهنمی – آنچه علی به قلم آورده است، پراکنده در این کتاب و آن دفتر و یا بیشتر نسخه های خطی پنهان اینجا و آنجا، همه را گرد آورد و خواند و ترجمه و تفسیر کرد و زیباترین و عمیق ترین نوشته هایی را که درباره کسی از یک قلم جاری شده است، درباره علی نوشت و اکنون چهل و دو سال است که لحظه ای، سر از اندیشه و تأمل و کار و تحقیق و شناخت او برنگرفته است.
حق نداریم که «آنجلی» دختر آمریکایی یا دختر ایرلندی را که دو ملت اسیر، چه می گویم؟ همه مردم آزاده جهان و تمام بشریت مجروح و محکوم تبعیض و ستم و استثمار چشم به آنان دوخته اند بشناسیم و بدانیم که زن فرنگی نه یک عروسک بازیچه دون ها و برده پول و تجمل و جواهر، و کنیز مدرنی که تا وقتی بکار است و برای مرد مطرح است که قابل توجه و تمتع هوسبازان و شهوت رانان باشد و بعد از آن دوران، ماشینی است که اسقاط شده است، بلکه تا آنجا پیش رفته که تجسم ایده آل یک ملت و مظهر نجات و غرور و افتخار یک نژاد شده است.
ما حق نداریم دوشیزه «مشین» را بشناسیم که در اشغال پاریس به وسیله نازیها از سنگر نهضت مقاومت فرانسه ضربه هایی چنان کاری بر ارتش هیتلری زد که دوباره غایبانه به مرگ محکوم شد و با اینکه خود یهودی است، انسان بودن و آزادی را در اوجی می فهمد که اکنون در صف فدائیان فلسطینی، علیه صهیونیسم می جنگد!

ما حق داریم مادام «توئیگی» را بشناسیم، به نام آخرین مظهر ایده آل زن تمدن غرب، ملکه زیبایی جهان در سال ۱۹۷۱ و در کنارش برجسته ترین زنان نماینده زن اروپا، ژاکلین اوناسیس، که با پول همه چیز را معامله می کند و ملکه موناکو و زنان هفت تیرکش پیرامون جیمزباند را. یعنی همین ها که گوشتهای قربانی دستگاههای تولید اروپایی اند، همین اسباب بازی ها و عروسک کوکی های سرمایه داری و کنیزان تمدن جدید برای سربندی خواجه های تمدن جدید را. اینها را ما ایرانیها حق داریم به عنوان زن متمدن اروپایی بشناسیم.

یک بار ندیدیم که از دانشگاه کمبریج یا سوربن یا هاروارد عکسی بردارند و بگویند که دختران دانشجو چگونه می آیند و چگونه می روند، چگونه در کتابخانه ها بر روی نسخه های قرن ۱۴ و ۱۵ و الواحی که از ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ سال پیش در چین پیدا شده، یا روی نسخه ای از قرآن، یا نسخه ای از کتب خطی لاتین و یونانی و میخی و سانسکریت از صبح تا شب خم می شوند، بی آنکه تکانی بخورند و چشم به این سو و آن سو بدوانند و تا کتاب را نمی گیرند و عذرشان را نمی خواهند، سرشان از روی کتاب برداشته نمی شود.
آری! زنان ما نباید این زنان را بشناسند زیرا حق ندارند خانم میش ها و دولایدیاها را زن روز یا زن متمدن اروپایی تلقی کنند و تقلید. آنها فقط دو انتخاب بیشتر ندارند : یا قربانی استعمار کهنه ماندن یا قربانی استحمار نو شدن. مذهب؟ زن سفره! تمدن؟ زن بار! تمام.
اگر این با تمام وجودش می گرید و نام فاطمه و یاد زینب آتش در استخوانش می زند و اگر بداند که می ارزد و به کار می آید، عاشقانه جانش را می بخشد، اما این دو را نمی شناسد و یک جمله از سخنانش را نمی داند و یک شرح حالشان را نخوانده است و فاطمه را فقط کنار در خانه اش، در لحظه ای که در به پهلویش می خورد به یاد می آورد و زینب را در ساعتی که از خیمه به سراغ شهیدی بیرون می پرد و فقط از صبح عاشورا تا ظهر عاشورا از او خبر دارد و از عصر عاشورا دیگر برای همیشه گمش می کند و درست از روزی که کار زینب و رسالت بزرگش – که وارث حسین است – آغاز می شود، آگاهی او از زینب پایان می یابد، مقصر کیست؟ 

 

نظرات 26 + ارسال نظر
نازنین دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:44 ب.ظ

اول

مباررررررررررررکه ...

م . ح . م . د دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:45 ب.ظ http://baghema.blogsky.com/

سلام !

نازنین دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:45 ب.ظ

دوووووووووووووووووووووووووووووم

نه دیگه ! سوم شدی به سلامتی

نازنین دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:46 ب.ظ

سوووووووووووووووم

اینم چهارم

شادی سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:14 ق.ظ http://wordsofshadi.blogsky.com

بابت قرار دادن الگوی زن از دیدگاه دکتر علی شریعتی ممنون.
خیلی لذت بخش بود .

چند وقت پیش تو یه فورم دانشگاهی... فکر کنم فورم دانشجویان دانشگاه خوارزمی (سوکو) یه بحث در مورد ازدواج موقت شده بود. من خیلی از خوندن اون بحث لذت بردم. شاید به کار شما هم بیاد.

باید از دکتر جان تشکر کنیم ... من هم خیلی لذت بردم ...

خب من از کجا میتونم پیدا کنم بخونم ؟!

نیما سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:48 ق.ظ

کلا پست قبلیت بطور جالبی ، موضوع جالبی از کار در اومد . خوشحال شدم که نوشتی و بچچه ها اینقدر خوب کامنت گذاشتن ! یه چیزی رو بگم بدون شوخی ، چند وقتی هست که یکم بهتر شدی و خیلی تعصبی نمینویسی ! این نکته ی خوبی شده توی پست هات . لطفا بیشتر بهش دقت کن !

مرسی نیما ... لطف داری

یادت باشه اون قول شامیو که بهت داده بودم بیای تعریف کنیو ادا کنم !

فلوت زن سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:08 ق.ظ http://flutezan.blogsky.com/

سلااااااااااااااااااااااااااااااام.
بحث خوب و جالبیه !
و حرفای دکتر شریعتی که قبلاً هم خوانده بودمش و دوباره خواندم !
همیشه همه ی مشکلات بر می گرده به ریشه ها !!! اینکه اون مشکل از کجا نشات می گیره ؟!
چرا باید فرهنگ خیلی چیزها توو جامعه ی ما انقدر ضعیف باشه و انقدر کم به خیلی چیزها بها داده بشه که همه مدام فکر و ذکرشون منحرف به مسائل جنسی باشه ؟!
متاسفانه کم پیدا می شن آدم هایی که به طور سالم به مسائل جنسی فکر کنن و معمولاً همیشه بیمارگونه به این چیزها نگاه می شه !
ازدواج موقت فقط کلاه شرعی گذاشتن روی روابطیه که شاید در کشورهای دیگه آزاد باشه و باز هم مشکل اصلی رو برطرف نمی کنه !
انقدر سطح دانش و فرهنگ در دانشگاه هامون و کلاً مراکز آموزشیمون پائین اومده و انقدر مسئولین با رفتارهاشون جوون ها رو زده می کنن که بیشتر جوونا سعی می کنن خودشونو به بی خیالی و خوشی بزنن و فقط به لذت های زود گذر فکر کنن !
همیشه یا افراط بوده یا تفریط و همین عدم تعادله که همه چیز رو خراب کرده !
عوض اینکه بیان مشکل جوونارو حل کنن و انقدر آسایش روحی و فکری براشون فراهم کنن که خود جوون به وقتش با عقل و منطق درست و حسابی تصمیم به ازدواج بگیره ، میان عرصه رو از همه طرف بر جوون تنگ می کنن و اونوقت می شینن و فسفر می سوزونن و ایده ی ازدواج موقت می دن !
ازدواج موقت شاید به جایش هیچ مانعی نداشته باشه ، البته بازم من درست نمی دونم ولی در کل چیز چندان جالبی نیست !همیشه اینطور چیزها به جای اینکه مورد استفاده ی درست باشه ، مورد سو استفاده قرار می گیره !
خیلی حرفا می شه راجع بهش زد و البته من اونقدرها هم اطلاعات ندارم ولی فقط در همین حد می دونم که مشکل از ریشه ست !

سلامممممممممممم فینالیست اکادمی موسیقی کیا !

موافقم ... اکثر بچه ها هم تو پست قبل همینو میگفتن ...

شاید در حال حاضر هم راهکار دادن برای کنترل نیازهای جن.سی که انقد سخت میشه براش راهکار داد به خاطر همین مسائل باشه که به قول تو برمیگرده به ریشه ها ....

مجتبی جوانی سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:18 ق.ظ http://www.mojtabajavani.blogfa.com

ازدواج موقت حق مسلم ماست
همگی باهم
پیر جوون بچه ها
ازدواج موقت حق مسلم ماست.



پس تو عکس پایینی اون وسطیه خودتی !

تیراژه سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:10 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

سلام محمد خان....این پستت و ادامه ی محشرش رسما دهن منو بست..حالا بشینم در مورد چی بنویسم الان؟..آقا ما متنفریم از ازدواج موقت....کامنت پست قبلی را هم تکذیبیه میچسبانیم..ولی خودمونیما ...یه جورایی برای پسرای مجرد انگار جایز شمردی این امر را!!!درست فهمیدم آیا؟!!!

سلام تیراژه بانو ...

اولا آقای محترم ! حرف مرد یکیه ، پس نمیشه عوضش کرد !

دوما نه ، اصلا ... من فقط گفتم مخالفت ساده فایده ای نداره ... باید برای کنترل نیازها هم برنامه ساخت و اینکه بگیم ازدواج موقت خوب نیست اما نمیدونیم چیکار کنیم که نمیشه ... باید راهکار پیدا کرد واسش

کیانا سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:57 ق.ظ

خب الان فرصت نیس بعدن میام گفته های دکترجان رو میخونم

بنده اپ تشریف دارماااااااااااا

حتما بخونیش کیانا ...

خو حالا ... چرا میزنی ؟!

وانیا سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:42 ق.ظ http://BFHVANIYA.BLOGSKY.COM

دلت هوای زن صیغه ای کرده؟
تو اول دایم بگیر تا صیغه ای
من که موافق بودم

به جون خودم نباشه به جون این نیما نه والا !!

فاطمه سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:31 ق.ظ http://shahrah-88.blogfa.com

سلام آقا محمد.خوبی؟ :)
با پستت کاملا موافقم حرفای دکتر شریعتی رو هم خوندم،خیلی خوب بود ممنون که نوشته های دکتر رو هم گذاشتی :)

سلام فاطمه بانو ... ممنونم مرسی ...

ایشالله از این ب بعد سعی میکنم بیشتر بذارم از صحبت های دکتر

همه چیز ، تانگاه سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:01 ب.ظ http://r2l.blogfa.com

دوست دارم... دوست دارم

منم همینطور ... منم همینطور !

زهرا سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:33 ب.ظ http://www.zafa.blogsky.com

سلام
والا تو که همه چیو گفتی پس چرا نظر می خوای ازمون؟؟هان؟؟هان؟

سلام ... نمیدونم والا

شیما سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:23 ب.ظ http://www.pashe88.blogfa.com

من که + ۱۸ نیستم فقط خواستم اعلام موجودیت کنم.

خوب کاری میکنی !

سپیده سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:47 ب.ظ http://1394a.persianblog.ir

صحبت های دکترجالب بود....
اتفاقاوقتی پست قبلیتو خوندم با خودم گفتم برفرض که همه مخالف باشیم...راستش خوشحال شدم که بیشتربچه هامخالفن.... خوب حالابایدجوونهای مجرد مخالف که شرایط ازدواج رو ندارن چیکار کنن!!
ازاون روز یه علامت سوال تو ذهنم بوجود اومده؟؟؟
هنوز هم به نتیجه ای نرسیدم آخه مادخترا دغدغه هامون بیشتر رو مسائل دیگه ست و باپسرا فرق داریم....پس لطفا بی زحمت خودتون یه راه حل واسه خودتون پیدا کنیددیگه

ای بابا ... خب این که نمیشه ...

بعد عذر میخوام ؛ دغدغه ی اصلی شما جماعت خانوم چیه ؟!

کورش تمدن سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:18 ب.ظ http://www.kelkele.blogsky.com

سلام
راستش من هنوز به سن تکلیف نرسیدم و از این چیزا سردرنمیارم
ولی حتما چیز خوبی نیست که بچه ها ردش کردن دیگه
حالا اینکه میگی چی هست؟

سلام کوروش خان ... نه بابا ، خیلی هم خوبه ...

روم نمیشه تو جمع بگم ... بعدا وقتی تنها بودی میگم

وانیا سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:49 ب.ظ

از خودت مایه بذار بچچه
نیما تازه عاشق شده داره کیف میکنه جونشو میخاد



خب آخه راست گفتم ... اگر دروغ میگفتم جون یکی دیگه رو قسم میخوردم !!!

ما(ریحانه) سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:02 ب.ظ http://ghahvespreso.persianblog.ir

این یک بحث خیلی پیچیده است.. کلا اینقدر مشکل سر این راه ریخته که تو جامعه ما دیگه غیر ممکن شده.. نه که خیلی هم علاقه مندیم مشکلات رو حل کنیم از اون نظر میگم...

آخه نکه بحث جذابیه ، من دوس دارم حلش کنم !

سپیده سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:47 ب.ظ http://1394a.persianblog.ir

آیکون اواخاک عالم....انتظارنداری که برات شرح بدم دغدغه ی خانوم ها چیه!
فقط در همین حد میتونم بگم که خانوم ها دغدغه های باکلاسی دارن

میدونم ! برای همینه خانوم شدن دیگه !

ما(ریحانه) چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:58 ق.ظ http://ghahvespreso.persianblog.ir

حلش کن ببینم چند مرده حلاجی!!!!
بعدم به نظر من در جامعه ما عملی ترین راه اینه که سن ازدواج دائم بیاد پایین.. و این طوری که مادر و پدر طرفین همت کنند و برای در خطر نیافتادن ابروشون!!!(البته به قول خودشون) یه مبلغ هنگفتی برای دو تا جینگول بزارن کنار و اینارو مزدوج کنن.. بعدم خرج و مخارج زندگی رو خودشون بدن.. اونجوری حتی اگر نتونستن اون دوتا جینگول همو تحمل کنند هم میگن اینا طلاق گرفتن .. به هر حال تو مملکت ما مهر طلاق تو شناسنامه اعتبار و آبروش از صیغه و محرمیت و اینا هم بالاتره و کلا واجبه..
محمد بیخود زحمت حلش رو به خودت نده.. ملت حاضرن بچه اشون ز...نا داشته باشه ولی محرم نباشه.. فک کن!!!!!

ای بابا ... قبول دارم ، متاسفانه فشارهای مالی مردمو کشونده به این سمت ... اما برای خودم واقعا سوال شده این ... یعنی اوردن یک راهکار درست حسابی

قاصدک چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:50 ق.ظ http://www.mtabasom.blogfa.com

محمد جان تنها راهش تو مملکت اسلامی ما ازدواجه دائم
بابا ما ملت بی جنبه ای هستیم اگه این قضیه علنی بشه دیگه نمیشه جمع کرد مخصوصا مردای زن دارو..
هممون خوب میدونیم که همین الانشم اون نیاز ها برطرف میشه فقط پنهونی ازدواج موقت واقعا یه کلاه شرعیه..
صد در صد مخالفم

آره ، این راه که اصلا مناسب نیست ، اما ایجاد شرایط ازدواج دائم هم با این اوضاع خیلی سخت شده ... ولی خب بهترینش همونه

رها بانو چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:47 ب.ظ http://rahabanoo.blogsky.com

سلام عرض شد قربان
منو از شرکت در ادامه ی بحث معاف کن که مغزم به شدت پوکیده!
فقط میخواستم سلام و عرض ادبی کرده باشم خدمتت...

سلام وکیل بانو جان ... اشکال نداره ، مهم پست قبلی بود که دوس داشتم بدونم چ خبر شده ...

لطف کردی وکیل بانو .. ممنونم

نبضگیر چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:20 ب.ظ http://berlin-bonab.persianblog.ir

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید

خاطره این هفته : بازگشت

چششششششم دکتر جان ... شب حتما میام میخونم

ناهید چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:52 ب.ظ http://www.nahid2369.blogfa.com

بابا دکتر...یه وقت بده بیایم پیشت یه مشاوره قبل ازدواج بده

۴کریم ... یکم ویزیتش گرونه فقط ... اشکال نداره ؟!

دخترک پدر!!! پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:03 ب.ظ http://dokhtarakepedar.blogfa.com/

خوب منم خیلی وقتا به این مسئله فکر کردم...خیلی دنبال راهکار بودم می دونی این وسط پسرا یا حتی دخترا دو دسته ن..
یه دسته که اعتقاد مذهبی دارن و صیغه رو می پذیرن ...
و یک دسته هم نیازی به خوندن صیغه نمی بینن و بالاخره شخصی رو پیدا می کنن از کوچه و خیابون و نیازشون رو از هر طریقی هس برطرف می کنن...متاسفانه کشوره ما که خیره سرش ادعای اسلامی بودن می کنه هیچ گونه راهکاری برای جوون ها نذاشته شاید خیلی ها بتونن نیازهاشون رو کنترل کنن و به قول روحانیون عزیز عفاف و فراموش نکنن...اما شاید یکی هرگز موقعیت ازدواج براش فراهم نشد...اون وقت چی؟


راستی به نظر من هیچ راهکاری وجود نداره...
اگه م باشه اونایی که باید فکر کنن به این مسئله نمی کنن چون راهی واسه خودشون وجود داره اونم صیغه ست...

آره قبول دارم ... تو این زمینه انصافا هیچ راهکاری متاسفه وجود نداره و همین هم هست که باعث میشه این همه فساد و این چیزا ترویج پیدا کنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد