1. هفته ی پیش با بچه های دوره ی دبیرستان میخواستیم بریم بگردیم !
جایی پیدا نکردیم که بریم ! یعنی هرچی فک کردیم دیدیم اصلا این خراب شده جایی نداره ! رفتیم پارک به جای خوردن یک هوای درست حسابی و دیدن 4 تا آدم حسابی ، بوی آلودگی خوردیم و 4 تا معتاد دیدیم ! اینم از تفریحالت سالم شهر ما !
2 . با یک حسابرس از تهران صحبت کردم ... بهش گفتم دوست دارم کار کنم چیکار باید کنم ؟!
گفت باید از الان بیفتی تو کارهای حسابرسی ... بری شرکت های حسابرسی و کار یاد بگیری ...
گفتم اراک جایی هست برم ؟!
گفت اونجاها که شرکت حسابرسی نیست !! اگرم باشه باند بازیه و کار یاد نمیدن !!
پاشو بیا تهران !
3 . یک هتل درست کردن ، اسمشم گذاشتن هتل 5 ستاره ! وقتی توش میری یک تیکه چمن کاشتن و ( یک مدت اسمشو گذاشتن بهشت گمشده و این چیزا !! ) یک استخر یا همون حوض درست کردن ! از یک اراکی بپرسین جای دیدنی اراک کجاست ؟! میگه والا نمیدونم اما فک میکنم امیر کبیر باشه ! البته من نمیدونم چرا شده 5 ستاره ! کافی شاپ که نداره الحمدلله ، فقط یک رستورانش بازه و اتاق هاش هم مثه خوابگاه دانشجویی میمونه ! بولینگش هم که دختر پسر جداست از هم !!
4 . زنگ میزنم گذرگاه ! میگم نمیتونم بیام شارژ اینترنت پرداخت کنم ، میشه آنلاین پرداخت کنم ؟! میگه مدیرمون نیست ... میره تو حساب اون ، بعد اون میره بانک چک کنه ، اگر پرداخت شده بود ما شارژ میکنیم براتون ... میگم خب چقد طول داره این کارها انجام شه ؟! میگه اولا نیستن و مسافرت خارج از کشور هستن ، حدود 2 هفته دیگه میان ! اگرم بودن چون خیلی گرفتارن حدود 2 ، 3 روز طول میکشه ... میگم خب من چیکار کنم ؟! میگه اگر زحمتی نیست بیاین اینجا پرداخت کنین !
5 . یک تویوتای مشکلی شاسی بلنده خوشگل از جلو دانشگاه رد شده ! دوستم میگه :
اوووووووووووووووووووووف ! اینو ببین ! میگم چیه ؟! میگه هیچی ، آخه این ماشین تو اراک بعیده !
( راستشو بخواین راست گفت ! پشت دانشگاه ما معمولا گوسفند میارن اونجا علف و این چیزا میخورن ... رد شدن اون ماشین واقعا جای تعجب داشت !! )
6 . فرودگاه زدن ! 2 بار تو هفته میره مشهد میاد ! بعد جز خلبان و کادر پرواز مسافر نداره !
( یکی دو سال پیش با یکی دو مسافر رکورد پروازو شکستیم ما اراکی ها ! )
7 . رفتم اراکی های مقیم فیس بوکو لایک کردم ! به جای اینکه بیاد یخورده مطلب جالب و علمی و این چیزا بذاره میاد با لهجه ی اراکی حرف میزنه ! اونم چی ؟! میگه این خیابون بودم رفتم اون خیابون !!
8 . میری بیمارستان ولی عصر ، میگی پام درد میکنه میاد آپاندیستو عمل میکنه !!!
9 . بغل استادیوم 15 هزار نفری که گویا بیشتر از 10 هزار نفر جا نمیگیره و کشکی کشکی میگن 15 هزار نفری خیابون زدن ، جلوش 60 تا علامت ورود ممنوعه اما وقتی از اونور میای میبینی اینور ترافیک شده و همه منتظرن زودتر برسن به مقصد !
10 . خسته شدم ! از زندگی تو این شهر خراب شده ! دوس دارم برم ... برم جایی جدا از اینجا ..
نه فقط من ! همه زندگیشون داره اینجا هدر میره ...
اینجا اراک است ... صدای جمهوری اسلامی ایران !