اصولن یکی از شناسه های دانشجو بودن تو اینه که یه ترم عشق و حال بکنی
بعد شب امتحان تازه یادت میفته فردا ساعت 8 امتحانا شروع میشه !
از همون شب میشینی سراغ درست اما میفهمی که هیچی حالیت نمیشه !
میگی شبه و تمرکز نداری ! ساعت میذاری 3 صب پاشی درس بخونی !
اما این 3 صب خیلی خودجوش تبدیل به 6 صب میشه !
6 تا 6:15 بکوب میخونی و تو این فاصله انواع و اقسام فحش ها رو به خودت
میدی که آخه بچه جون نونت کم بود ، آبت کم بود ، چیت کم بود که رفتی درس
خوندی ؟! بعد ، از درس خوندن و یاد گرفتن کللن ناامید میشی !
میای اینترنت تا 7:30 میگردی ! اون موقع هم با امید به خدا و بنده های خدا پا میشی
میری سر جلسه ! هرکی غیر این بود تو دانشجو بودن شک کنید بهش چرا که اون یه
" دانشجو نما " بیشتر نیست و باید زد تو سرش ! جسارتن البته ...
از جمله مواردی معدودی که امید به بنده خدا توش بیشتر تا امید به خدا همین سر جلسه امتحان!!!
خدا این بچه درس خون ها رو از ما و از شما نگیره!
ولی یچی دقت کردی ؟! آدم هرچی درس خون تر میشه تقلب کمتر میرسونه ؟! به خاطر همینه که کللن از آدمای درس خون بدم میاد !
خسته نباشی محمد جان به خاطر این همه پشتکار و تلاش و کوشش
مرسی امیرحسین ... کمرم شکست زیر بار این فشار
حتما ما رو در جریان نمره ی این امتحانت بذار !
به امید خدا عالی میشم ، یعنی بازده ی 10 تا 12 !
سلام
البته اینها که تو گفتی وصف دانشجوهای درسخونه .
سلام هم ولا جان
پس ببین درس نخون ها چین دیگه !
ماشین حساب نگرفتیییییییی که!
با مُخم حساب میکنم اعدادو
بعد از مدتها یه پست از اون پست های م.ح.م.د باغ بی برگی ای ازت خوندم محمد!
کاش همیشه امتحان داشتی !!!
راستی..از این ویژگی هایی که گفتی پارک رفتن و قلیون و پیک نیک با رفیقا رو جا انداختی!!
مرسی تیراژه

دیگه اونا نیاز به گفتن نداره که ، اگر بصیرت داشته باشی خودت متوجه میشی
دروووووووووووووووووووووووود
تمام دوران کارشناسیم به همین منوال گذشت. تمام اون خاطرات برام زنده شد. نیت میکردم تا صب درس بخونم اونوخت تا خود صب لالا، به قول شما "خودجوش" :))). البته اعتراف میکنم که بعد از کارشناسی تبدیل به یه دانشجونما شدم. میشه حکم منو سبک تر بزنید؟ :))
+پیدا کردن وبتون از طریق وب دوستان یکم سخته. مخصوصا واسه یه شیرازی؛). با اجازه لینک میکنم. نمیدونم تو لینکهاتون جای لینک منم هست یا اینکه درسها اجازه میدن تا 7:30 که میگردید نوشته های من رو هم بخونید یا نه:)
درووووووووووووووووووود

ای بابا ، چرا آخه ؟! مگه بد بود اون روال ؟! خواهشن خودتونو اصلاح کنید به دوران قبل !
خواهش میکنم ، باعث افتخاره ... چشم
واقعا درست گفتی

حالا تو خوبه باز تو دانشگاه گیرافتادی نت بدبخت که تو اوی دبیرستان گیرافتادم چی بگم؟؟
پس دانشجو بشی حسابی غوغا میکنی !
و من الان ایمان دارم که تو یه دانشجوی محمد
مرسی سارا
اصولا ما هم همین مدلی فکر میکردیم که امروز، با یه حساب سرانگشتی و ارفاق، با نمره دوازده از دانشگاه رهسپار خانه گشتیم!!!!
شیرهههههههههههه ... مهم قبولیه ... دمت گرم
من تا الان سه دور درسامو دوره کردم و درسای ترم بعدم هم ی نگاهی انداختم!
تازه تا الانم همه نمره هام بیست بووده!!!!
از یه هفته پیشم اینترنتو تعطیل!!!کردم!!گووشیمم خامووش کردم!!حالا می خوام برم کچل کنم!!!ک بشینم درس بخوونم!!!
لطفا جو رو متشنج نکن:)))
تابلوئه اصن عاطی ...
اما اگه همین دانشجو نما نباشه که نصف درسهاتو میافتی پسر
نه بابا سحر ، من از بچگی مستقل بودم ، تو درس هم همینطوریم ، فقط از خودم مینویسم
اُ هو :)))))
کامنت بی نامت تو حلقم !
وای محمد خان جان..........چه باحال
یاد
امتحان مالتی مدیای خودم افتادم که با اون
وضعیت تصادفی نشسته بودم و بقیه رو
نگه میکردم.....اونم توی خونه دانشجویی
سمنانمون که اصولا شبهای امتحان تعداد
بچه هابه نه ده نفرم میرسید واسترس..
منم دقیقا اون شب خوابیدم وبه بچه ها
گفتم ۴ صبح صدام کنن ..اما من وقتی
خوابم بیاد د یگه قید همه چیو میزنم و
استرس و.....حالیم نیس.این شد که
واسه امتحانده صبح اون روز حدودای
۸:۱۵ بیدار شدم و جای شما خالی
صبحونه و مراسم آرایش و آماده
باش و...و با اون دو تا دست ِ وبال
گردنم راهی جلسه امتحان شدم
...خیلی باحال بودجدیا......فقط
خاطراتش میمونه................
هی هی هی هی هی.......
یادش خوش و روحش گرامی..
جاداره ازاستاد محبوبٍ امتحانه
جناب آقای دکترفدائی اسلام
که بعدهاشداستادداورپروژم
وحالمونوخوب جاآوردازهمین
تریبون تشکر کنم...........
وااااااااااای هووووقم گرفت
والا............بااین تداعی
خاطراتمون.................
هرررررررررررررررررررررررررر
یاحق...
شیره سرکار خانوم اوا بانو خانوم جان ...
اصن کیف دانشجو بودن به همین چیزاست ...
من تازگیا به استادها خوب فحش میدم ، میخوای به استادت دو سه تا فحش بدم ؟!
بنده یک دانشجو نما هستم
جرات دارید بیای بزنید تو سر من
آبرومونو بردی آذرنوش اهوازی
عاطی جان تو کلا راست میگی
دانشجوی واقعی بودن کار هر کسی نیس
کار من هس
مال ما که بخیر گذشت! خدا خودش آخر و عاقبت همه ی امتحانا رو بخیر کنه ... از خودمون که کاری بر نمیاد
ینی امتحانات تموم شده ؟!
این عکسه اون بالا فقط یه «هایدی» کم داره
هایدی ؟! هایدی چیه ؟!
چرا آدرس قبلی من ثبت شدهههههه؟؟؟
چون دانشجو نما هستی استکبار جهانی حالتو گرفت اونو ثبت کرد !
..بعد تو فاصله ۶ تا ۶:۳۰ که داری درس میخونی میگی از ترن بعد قول میدم که از اول ترم درس بخونم مثه بچه آأدم! .. بعد این فکر میکنی که این ترم بعد چرا هیچ وقت نمیاد!
مثه همون شمبه ای که قراره خیلی کارها شروع شه اما نمیشه !
سلام رفیق .....
خواستم بگم که دانشجوی خوب دانشجویی که کل ترم جزوه نداشته باشه .. بعد موقع امتحانا یادش بیفته بره جزوه بگیره ... ..بعد جزوه ای هم که میگیره ناقص باشه ....
سلام رفیق ...
آی گفتییییییییییییی ... دمت گرم
اصولا دانشجو که درس نمیخونه!!! همون اینترنت گردی خوبه!!
و اسپانیا نگاه کنه
تو حلقت گیر نکنه :)))))))))))))
آره این خصوصیت مخصوصا درباره خانوما خیلی صدق میکنه. خیلی. فک میکردم پسرا نداشته باشن یا کمتر داشته باشن این خصوصیت رو.
به هرحال خوب نیس آدم خسیس باشه. اصل انسانیت میگه که هرچیزی رو که بلدی به بقیه هم یاد بده. اگه سرجلسه امتحان باشه که دیگه چه بهتر!