کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

تولدت مبارک اول اولین ها ... !

 

خیلی چیزا هست که همیشه تو ذهن انسان ثبت میشه ... 

خاطره هایی که شاید چندین سال پیش اتفاق افتاده باشه ... 

منم مثه همه ، شاید بیشتر از همه ! خاطره ها تو ذهنم ثبت میشه ... 

چون آدم فوق العاده خاطره بازیم و با خاطره ها زندگی میکنم ...  

خاطره هایی که تو هر جا واسم اتفاق میفته ، حتی اینجا !

اینکه تو دنیای مجازی " اولین " بار چی نوشتی یا " اولین " وبلاگت چی بود ،  

یا " اولین " کامنتی که واست ثبت شد چی بود و خیلی اولین های دیگه که

تو ذهن کسایی که اینجا هستن راحت میمونه و هیچ وقت فراموشش نمیکنن ... 

من هم این اولین هارو یادمه ... خوب هم یادمه ...   

  

الان که نگاه میکنم میبینم یکی تو خیلی از " اولین " های وبلاگی من اول بوده ! 

اینکه از روزهای اولی که وبلاگ زدم منو میخونه ... 

اینکه به اولین کسی که به طور جدی اعتماد کردم اون بوده ... 

اینکه اولین کسی که اسم و  فامیل کامل منو فهمید ... 

اینکه اولین کسی از من عکس دید ...

اینکه اولین کسی که باهاش درد و دل کردم ...

اینکه اولین کسی که با حرفاش ، تو اون روزهای لعنتی ، بهم آرامش میداد ...

اینکه اولین کسی که تولدمو پارسال تبریک گفت و ... !  

 

همیشه یه " حس خوب " بین آدما هست که باعث اینها میشه ... 

این حس خوب باعث شده من بهش اعتماد کنم و اون هم جواب اعتماد منو بده ... 

یا اینکه باعث شده من با هر اکیپی که بودم اون همیشه خواننده ی وبلاگم باشه ... 

" قدیمی ترین " خواننده ی وبلاگ ! 

شماهایی که وبلاگ دارین هم باید خوب اینو یادتون مونده باشه که کی از کِی تا حالا 

داره میخونتون و قدیمی ترینش کی بوده ... 

از خوب روزگار قدیمی ترین خواننده ی وبلاگ من " زهرا " بوده ... 

کسی که 2 ساله داره منو میخونه ... کسی که همیشه با مهربونی هاش بهم لطف داشته ... 

خواننده ای که فردا تولدشه و من تنها کاری که میتونم بکنم اینه که بیام بگم : 

 

" تولدت مبارک اول اولین ها ... "

 

 

 

 

 پی یاد نوشت : دوس دارم تو این پست یادی کنم از " فاطمه ی شمس

ارتباط من با وبلاگ زهرا و زهرا با وبلاگ من از طریق وبلاگ فاطمه ی شمس صورت گرفت ... 

جایی که هردمون واسش سی ام میذاشتیم ...

 

پی عکس نوشت : این عکس رو از وب خود زهرا ( اینجا ) برداشتم ...  

همیشه با عکسهایی که از شمال میذاره دل مارو میسوزونه و رو این مورد ها

نزدیک بوده چند بار دعوای حسابی داشته باشیم !