کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

شد یک سال !

 

شد یک سال ... یادش بخیر اون روز اول ... خوب یادمه که چه پستی گذاشتم ... 

یه پست طنز در رابطه ی با حقوق بشر برای کودکان اروپایی بود ... 

قبلش وبلاگ نویس بودم ، اما نه خیلی جدی ... علاوه بر اون خیلی هم تک بعدی ! 

دوست وبلاگی داشتم و نداشتم ! یعنی فقط در حد کامنت و این چیزا ... 

الان که نگاه میکنم میبینم خیلی فرق کرده ها ... خیلی  

الان وبلاگ نویسی شده یکی از بخش های ثابت زندگیم ... یه بخش بزرگ ... 

آدماش شدن کسایی که مثه دوستای واقعیم تو زندگیم تاثیر دارن ... 

شاید نمیخواستم اینطوری بشه ... شایدم میخواستم ... نمیدونم 

 

تو این یه سال خیلی چیزا اتفاق افتاد ... خوب و بد و زشت ! 

چیزایی که هرچی بود ، چه خوب و چه بد تموم شد و رفت و شد واسم یه تجربه ... 

هیچ وقت تو زندگیم نمیخواستم آدم پر حاشیه ای باشم ، اما همیشه میشدم ! 

اینجا هم همینطور ...  هیچ وقت دنبال حاشیه نبودم اما نمیدونم چرا هرچی میشد ، 

یه ردی از خودم تو اون ماجرا میدیدم !  

 اما در مورد م . ح . م د !

م . ح . م . د وبلاگ نویس تفاوت چندانی با محمد دنیای واقعیش نداره ... 

فقط به اندازه ی 4 تا نقطه ای که خودم هم نمیدونم چرا از اول اومد اون وسطا !

  

شاید مهم ترین تفاوتش اختلاف سنیشونه ! 

محمد واقعی 20 سالشه و م . ح . م . د دنیای مجازی امشب میشه یک سالش ! 

شاید اون روزی که شروع کردم فکر نمیکردم تو این یه سال اینطوری بشه ! 

یعنی اینجا بشه جایی که الان هست و آدماشم بشن آدمایی که الان هستن ! 

اما شد ...  

این شد رو هم دیگه نمیشه به راحتی ها " نشد " کرد ...  

 

اما هدف اصلیم از این پست ... اولیش یه معذرت خواهی ! 

من هم یه آدمم و مسلما اشتباه میکنم و معصوم نیستم !  

پس اگر دل کسی رو تو این چند وقت شکوندم یا ناخواسته موجب رنجشش شدم 

ازش معذرت میخوام ! م . ح . م . د رو ببخشید تا خدا هم شمارو ببخشه !!

و دومیش ، تقدیم کردن این پست به اولین مخاطب های وبلاگم ... 

یعنی کسایی که اون روزه روزه روز اول اومدن وبلاگم و باهام همراه شدن ...

خانوم معلم ، حاج سعید ، سوفی و الین !  

من فقط با 4 تا مخاطب شروع کردم که هرکدومشون مثه بقیه ی دوستام برام یه دنیا 

می ارزن ... همین .

 

پی مجله نوشت : دهه ی 90 بروز شد ... 

  

نظرات 56 + ارسال نظر
رها بانو جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:08 ق.ظ http://rahabanoo.blogsky.com

راجع به اون پست بالایی باهات کاملا موافقم ! هرچند خودم شهرستانی ام ولی اصلا علاقه ای به تیمهای شهرستانی ندارم ! گزارشگرا که خدایی خییییییلی ضاین !!!
حیف که استقلال نرفت بالا ... گریه ام گرفت که باختیم ...
فک کن چه فشار روحی روانی رو متحمل شدم امروز در جوار سه اخویه پرسپولیسی ام !!!

وکیل بانو منم تهرانی نیستم اما تیم های شهرستانی به جز اصفهانی اگر برن آسیا جز گند زدن هیچی به بار نمیارن ... نمونش فولاد چند سال پیش ! همش 6 تا میخورد !

منم خیلی ناراحت شدم اما خب مهم سهمیه ی آسیاست که گرفتیمش ...

حمید جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:53 ق.ظ http://www.abrechandzelee.blogsky.com/

کل پست یه طرف اون تقدیم آخرش یه طرف...

خوبه که یادته...ایولله به مرامت...اینروزا دیگه کسی اینچیزارو یادش نمیمونه...اولیش خودم...حتی اسم اولین دوستانم رو هم یادم نمیاد...اسمشو گذاشتم "آلزایمر معرفتی"...

خوبه که یادته...خوبه که هنوز یادته...

ممنونم حمید خان ... این چیزارو خوب یادم مونده ... چون کلا خاطره ها تو ذهنم خوب میمونه ...

بازم ممنونم

ناهید جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:44 ب.ظ http://www.nahid2369.blogfa.com

مگه چشه پسر به این گلی...خوشگلی...خوش تیپی...فقط یکم بداخلاق میشه گاهی وقتا که دیگه ما مامانا باید تحمل کنیم...ولی کلا تو اخلاقت خیلی مهربونانه تره...باز نری بهش بگی ها...
خب دوست داری با کی مقایست کنم مادر؟

من کلا از همه مهربون ترم !

از لحاظ چی آخه ننه ؟! آخه یچی هم هست ، من با کسی قابل مقایسه نیستم !!

فاطمه جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:03 ب.ظ http://shahrah-88.blogfa.com

این نظر واسه پست بالاست که نظراشو بستی !
اتفاقا من بسی آرزو میکردم حداقل فولاد ببره و بعد ملوان روهم ببره و کلا دوس داشتم حالا که اس اس حذفید فولاد قهرمان شه.که نشد :(
هیچ وخ آرزو نیکنم لنگ ببره مگر اینکه بردش به نفع اس اس باشه..!

آره ، اما اگر فولاد میامد احتمال برد ملوان خیلی بیشتر بود ... چون برگشت تو خونه ی اوناست اما الان نه ، پرسپولیس شانسش خیلی بیشتره ...

آخه اصلا به عقل نمیگنجه ملوان بره آسیا !!!

دختری از یک شهر دور جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:17 ب.ظ http://denizlove.blogsky.com/

تبریک میگم مبارکه!!!!
وبلاگ نویسی یکی از بهترین تصمیم های من بود الان میبینم برا خیلیا اینجوریه!!!
در ضمن در مورد پست بعدی؟؟؟تیم های شهرستانی چشونه؟؟؟فقط کم میرسن بهشون از نظر مالی و البته تماشاگر زیادی ندارن و خوشبختانه تیم ما از این جهت حداقل بهتره!!!راستی ذوب اهن و سپاهان هم تیم شهرستانی ان اما بهترین بازی رو در لیگ ما میکنن و البته در آسیا!!!
در مورد گزارش گر ها چیزی نمیتونم بگم چون از گزارشگر خودمون هم زیاد خوشم نمیاد صدای خوبی داره اما گاهی زیادی از تیم مقابل تعریف میکنه!!!

ممنونم دنیز ..

خب یجورین دیگه ! چطوری بگم ! سپاهان و ذوب آهن رو قبول دارم اما اونها هم دیگه بازیکن بومی ندارن و با پوله که دارن میان بالا ...

در مورد گزارشگرا ، مشکل من همینه که هی از تیم خودشون تعریف میکنن ! حالا اگر گزارشگر شما از تیم حریف هم تعریف میکنه خیلی خوبه که

فلوت زن دوشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:11 ب.ظ http://flutezan.blogsky.com/

تولد وبلاگت مبارک محمد !

به خاطر تاخیر در تبریک عذر می خوام !

ممنونم حنانه ... لطف کردی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد