کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

...

 

۱ . از دیشب تا حالا نمیدونم دقیقا چه مرگم شده ! 

دیشب حالم خوب نبود ... یعنی افتضاح بود ... 

امروز رفتم دکتر ... یکی میگه مسموم شدی ! یکی دیگه میگه رودل کردی ! 

یکی دیگه میگه ویروس گرفتی ! آخرش هم نفهمیدم چی شدم و چه غلطی باید کنم تا خوب شم ، فقط میدونم با سرم و آمپول سوراخ سوراخم کردن اما هنوز هیچی به هیچی !

 

2 . امروز صبح هم با خبر درگذشت شیرزاد عزیز ، خیلی خیلی بدتر شدم ... 

من نمیشناختمش ، اما تعریفشو خیلی از بچه ها شنیده بودم ... 

امیدوارم روحش در آرامش باشه و خدا به خونواده ی عزیز و دوستان گلش صبر بده ... 

 

3 .  حس و حال مجله با شنیدن خبر فوت شیرزاد عزیز برای هممون از بین رفت ... 

اما وظیفه میدونم از خواهر آنی دالتون ، کیامهر ، نت صفر و بقیه ی بچه هایی که اطلاع رسانی 

کردن تشر کنم و امیدوارم بتونم محبتهای بی شمارشون یروزی جبران کنم... 

 

4 . امشب میخواستم پست سفرنامه رو بذارم اما وقت خوبی نیست براش .

ایشالله در روزهای بعد ...   

 

5 . فردا روز معلمه ... جا داره به همه معلم های گل بلاگستان یک تبریک ویژه بگم ... 

خانوم معلم واحه ، خانوم معلم فاطمه و حاج فرهاد و ...

( هرچی فک کردم کسی دیگه به ذهنم نرسید ... اگر کسی جا موند به بزگواری خودش ببخشه )