چی بگم؟ چی بگیم؟ چی میشه گفت؟ جفاییه که در حق مردم داره روا داشته میشه و .. یک بخاری گازی چقدر هزینه داره آخه نامسلمون ها؟!!!! تا کی اخه باید این چیزا رو دید؟ تازه داغ حادثه ی مشابه قبلی داشت اروم میشد.
یادمه پارسال که مشابه همین اتفاق افتاد ، یک دکتری پیدا شد و گفت حاضر هست عمل جراحی رو انجام بده ، من یک پستی نوشتم با عنوان "از چی بگم" ... اون موقع نمیدونستم یاس آهنگی با این عنوان خونده تا خودت فایلش رو برام گذاشتی و گوش دادم ... برام این تقارن جالب بود .
حالا باز هم آتش ... حتما از دید آقایون اتفاق مهمی نیست . مثل هزاران اتفاق ساده و معمولی دیگه ای که توی این مملکت میوفته : جابه جایی پولهای هنگفت ... نادیده انگاشتن زلزله زده ها ... کشته شدن آدمها ... از چی بگم ...
خراب شه این مملکت بی صاحب که یه عده از زیاد داشتن امکانات می میرند یه عده هم این طوری و یه عده چند روز داغند حرف میزنند شعار میدن آخرش هیچی گل بگیرند در مجلس دولت دهان همه اونایی که فقط شعار میدن هیچ غلطی نمیکنند که این بشه روزگار یه مشت طفل معصوم که فردا هم همه مون فراموش شون میکنیم. هی از دیدن فیلم عکس این بچه ها فرار کردم بالاخره اینجا دیدم...
روزی که ضریح اوردن اهواز و کل شهر حالت نمیه تعطیل بود باید میرفتم وجایی و از جلوی مکان تجمع مردم رد شدم...محمد برای اولین بار حالم از شهرم و مردمش بهم خورد...
من عاشق حسین و تشنه بوسیدن ضریح شش گوششم...من همیشه برای لب تشنه شهدای کربلا اشک ریختم و خوشحالم که ایرانیهای هنرمند افتخار ساخت این ضریح رو داشتند شوق مردم کشورمو واسه دیدن ضریح آقا درک میکنم مخصوصا اونایی که دستشون به کربلا نمیرسه و ضریح رو به نیت شمیم قدسی ارباب می بوسند...اما....کاش نیمی از ان جمعیت در همه ایران برای تسلای خاطر والدین این کودکان بیگناه که مدام دارن قربانی بیشعوری و حماقت مسئولین میشن جلوی مجلس یا دفتر رئیس جمهور یا هر جای دیگه که دیده بشن جمع میشدن...کاش مردم برای دردهای زلزله زده های آذربایجان هم همینجور بیرون بیان تو سرما...کاش برای اشکهای بچه هایی که زنده زنده سوختند و دل داغدار پدر و مادرهای بچه های کاروان راهیان نور نصف نصف نصف مردم ایران بیان بیرون و فقط اشک بریزن
سمیرا خانوم فک میکنم بحث راجع به این ضریح خیلی مفصل تر از این حرفاست اما با تمام احترامی که واستون دارم باید بگم که اصلن اون چند خط اولو درک نکردم ! هیچکس مخالف امام حسین و حادثه ی کربلا نیست اما این " بُت پرستی " فک میکنم زیاد جالب نباشه ! ...
ظلم نوشت هم از خدا شاکی ام برای حکمتی که وقتی نفهمم به چه درد خواهد خورد هم از خلقت خودمون شاکی ام که هیچ چیزمون ادم واری نیست هم از زندگی شاکی ام که هیچ چیزش رو ی حساب و کتاب نیست ...نگوهست که می دانی نیست ... فقط امیدوارم صدای جیغ و ضجه ی این بچه ها در اتش ,, خواب راحت را از مسبب های مسئول بی مسئولیتش بگیرد
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
واااااااااااااااااااااااااای
واقعا چی میشه گفت؟
یاد شعر نسیم شمال افتادم
ما مردم ایران همه باهوش و زرنگیم
چون بوقلمون رنگ به رنگیم
در ضمن اینم عکس بدرقه در اهواز
http://s3.picofile.com/file/7578440963/13910916000081_photol.jpg
فقط یک کلمه میتونم بگم..متاسفم
چی بگم؟
چی بگیم؟
چی میشه گفت؟
جفاییه که در حق مردم داره روا داشته میشه و ..
یک بخاری گازی چقدر هزینه داره آخه نامسلمون ها؟!!!!
تا کی اخه باید این چیزا رو دید؟
تازه داغ حادثه ی مشابه قبلی داشت اروم میشد.
متاسفم
البته محمد جان زیاد نمیشه اینارو به هم ربط داد. ولی میشه تا میتونیم از آموزش و پرورش انتقاد کنیم و وزیر بی شعورش.
. . .
خیلی درد داره ...
خییییییلی دردناکه.....
سلام
دلم خیلی سوخت .
و چه عجب که عذر خواهی هم کردن .
هر چند بی فایده .
یادمه پارسال که مشابه همین اتفاق افتاد ، یک دکتری پیدا شد و گفت حاضر هست عمل جراحی رو انجام بده ، من یک پستی نوشتم با عنوان "از چی بگم" ... اون موقع نمیدونستم یاس آهنگی با این عنوان خونده تا خودت فایلش رو برام گذاشتی و گوش دادم ... برام این تقارن جالب بود .
حالا باز هم آتش ... حتما از دید آقایون اتفاق مهمی نیست . مثل هزاران اتفاق ساده و معمولی دیگه ای که توی این مملکت میوفته : جابه جایی پولهای هنگفت ... نادیده انگاشتن زلزله زده ها ... کشته شدن آدمها ...
از چی بگم ...
متاسفانه الان شنیدم که یکی از بچه ها فوت کرد ... فکر کنم همین بی نوا بود که درجه سوختگی اش خیلی شدید بود ...
خراب شه این مملکت بی صاحب که یه عده از زیاد داشتن امکانات می میرند
یه عده هم این طوری
و یه عده چند روز داغند حرف میزنند شعار میدن آخرش هیچی
گل بگیرند در مجلس دولت دهان همه اونایی که فقط شعار میدن هیچ غلطی نمیکنند که این بشه روزگار یه مشت طفل معصوم که فردا هم همه مون فراموش شون میکنیم.
هی از دیدن فیلم عکس این بچه ها فرار کردم بالاخره اینجا دیدم...
روزی که ضریح اوردن اهواز و کل شهر حالت نمیه تعطیل بود باید میرفتم وجایی و از جلوی مکان تجمع مردم رد شدم...محمد برای اولین بار حالم از شهرم و مردمش بهم خورد...
من عاشق حسین و تشنه بوسیدن ضریح شش گوششم...من همیشه برای لب تشنه شهدای کربلا اشک ریختم و خوشحالم که ایرانیهای هنرمند افتخار ساخت این ضریح رو داشتند شوق مردم کشورمو واسه دیدن ضریح آقا درک میکنم مخصوصا اونایی که دستشون به کربلا نمیرسه و ضریح رو به نیت شمیم قدسی ارباب می بوسند...اما....کاش نیمی از ان جمعیت در همه ایران برای تسلای خاطر والدین این کودکان بیگناه که مدام دارن قربانی بیشعوری و حماقت مسئولین میشن جلوی مجلس یا دفتر رئیس جمهور یا هر جای دیگه که دیده بشن جمع میشدن...کاش مردم برای دردهای زلزله زده های آذربایجان هم همینجور بیرون بیان تو سرما...کاش برای اشکهای بچه هایی که زنده زنده سوختند و دل داغدار پدر و مادرهای بچه های کاروان راهیان نور نصف نصف نصف مردم ایران بیان بیرون و فقط اشک بریزن
سمیرا خانوم فک میکنم بحث راجع به این ضریح خیلی مفصل تر از این حرفاست اما با تمام احترامی که واستون دارم باید بگم که اصلن اون چند خط اولو درک نکردم ! هیچکس مخالف امام حسین و حادثه ی کربلا نیست اما این " بُت پرستی " فک میکنم زیاد جالب نباشه ! ...
وحشتناکه...
و هیچ کس جوابگو نیست...
شرم آوره...
ظلم نوشت
هم از خدا شاکی ام برای حکمتی که وقتی نفهمم به چه درد خواهد خورد
هم از خلقت خودمون شاکی ام که هیچ چیزمون ادم واری نیست
هم از زندگی شاکی ام که هیچ چیزش رو ی حساب و کتاب نیست ...نگوهست که می دانی نیست ...
فقط امیدوارم صدای جیغ و ضجه ی این بچه ها در اتش ,, خواب راحت را از مسبب های مسئول بی مسئولیتش
بگیرد