کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

از چی بگم ؟!

 

آتش سوزی در مدرسه 

 

  

+ خیلی دوس داشتم یه عکس از بدرقه ی باشکوه ضریح امام حسین ( ع ) هم اینجا بذارم !

و اینکه این عکس متعلق به همین چند روز پیش و سوختن بچچه های یکی از مدارس روستای 

پیرانشهر هست ! و صرفن جهت یاد آوری ، از چی بگم ؟! ... 

  

نظرات 17 + ارسال نظر
هاله بانو شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:00 ب.ظ http://halehsaadeghi.blogsky.com/

واااااااااااااااااااااااااای

دیادیا بوریا شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:04 ب.ظ http://verach.blogfa.com

واقعا چی میشه گفت؟
یاد شعر نسیم شمال افتادم
ما مردم ایران همه باهوش و زرنگیم
چون بوقلمون رنگ به رنگیم

در ضمن اینم عکس بدرقه در اهواز
http://s3.picofile.com/file/7578440963/13910916000081_photol.jpg

علیرضا شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:42 ب.ظ

فقط یک کلمه میتونم بگم..متاسفم

تیراژه شنبه 18 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:51 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

چی بگم؟
چی بگیم؟
چی میشه گفت؟
جفاییه که در حق مردم داره روا داشته میشه و ..
یک بخاری گازی چقدر هزینه داره آخه نامسلمون ها؟!!!!
تا کی اخه باید این چیزا رو دید؟
تازه داغ حادثه ی مشابه قبلی داشت اروم میشد.

طوطی یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:39 ق.ظ

متاسفم
البته محمد جان زیاد نمیشه اینارو به هم ربط داد. ولی میشه تا میتونیم از آموزش و پرورش انتقاد کنیم و وزیر بی شعورش.

طـ ـودی یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:54 ق.ظ



. . .

کاسپر(بابک) یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:56 ق.ظ http://kasperworld.ir

خیلی درد داره ...

شبنم یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 07:17 ق.ظ

خییییییلی دردناکه.....

حسین یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:02 ق.ظ http://hosseinb.blogfa.com

سلام
دلم خیلی سوخت .
و چه عجب که عذر خواهی هم کردن .
هر چند بی فایده .

دل آرام یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 06:59 ب.ظ http://delaramam.blogsky.com

یادمه پارسال که مشابه همین اتفاق افتاد ، یک دکتری پیدا شد و گفت حاضر هست عمل جراحی رو انجام بده ، من یک پستی نوشتم با عنوان "از چی بگم" ... اون موقع نمیدونستم یاس آهنگی با این عنوان خونده تا خودت فایلش رو برام گذاشتی و گوش دادم ... برام این تقارن جالب بود .

حالا باز هم آتش ... حتما از دید آقایون اتفاق مهمی نیست . مثل هزاران اتفاق ساده و معمولی دیگه ای که توی این مملکت میوفته : جابه جایی پولهای هنگفت ... نادیده انگاشتن زلزله زده ها ... کشته شدن آدمها ...
از چی بگم ...

هاله بانو یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:16 ب.ظ http://halehsaadeghi.blogsky.com/

متاسفانه الان شنیدم که یکی از بچه ها فوت کرد ... فکر کنم همین بی نوا بود که درجه سوختگی اش خیلی شدید بود ...

عارفه یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:52 ب.ظ

خراب شه این مملکت بی صاحب که یه عده از زیاد داشتن امکانات می میرند
یه عده هم این طوری
و یه عده چند روز داغند حرف میزنند شعار میدن آخرش هیچی
گل بگیرند در مجلس دولت دهان همه اونایی که فقط شعار میدن هیچ غلطی نمیکنند که این بشه روزگار یه مشت طفل معصوم که فردا هم همه مون فراموش شون میکنیم.
هی از دیدن فیلم عکس این بچه ها فرار کردم بالاخره اینجا دیدم...

آذرنوش سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:39 ب.ظ http://azar-noosh.blogsky.com

روزی که ضریح اوردن اهواز و کل شهر حالت نمیه تعطیل بود باید میرفتم وجایی و از جلوی مکان تجمع مردم رد شدم...محمد برای اولین بار حالم از شهرم و مردمش بهم خورد...

سمیرا سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 02:13 ب.ظ http://nahavand.persianblog.ir

من عاشق حسین و تشنه بوسیدن ضریح شش گوششم...من همیشه برای لب تشنه شهدای کربلا اشک ریختم و خوشحالم که ایرانیهای هنرمند افتخار ساخت این ضریح رو داشتند شوق مردم کشورمو واسه دیدن ضریح آقا درک میکنم مخصوصا اونایی که دستشون به کربلا نمیرسه و ضریح رو به نیت شمیم قدسی ارباب می بوسند...اما....کاش نیمی از ان جمعیت در همه ایران برای تسلای خاطر والدین این کودکان بیگناه که مدام دارن قربانی بیشعوری و حماقت مسئولین میشن جلوی مجلس یا دفتر رئیس جمهور یا هر جای دیگه که دیده بشن جمع میشدن...کاش مردم برای دردهای زلزله زده های آذربایجان هم همینجور بیرون بیان تو سرما...کاش برای اشکهای بچه هایی که زنده زنده سوختند و دل داغدار پدر و مادرهای بچه های کاروان راهیان نور نصف نصف نصف مردم ایران بیان بیرون و فقط اشک بریزن

م . ح . م . د سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 07:33 ب.ظ

سمیرا خانوم فک میکنم بحث راجع به این ضریح خیلی مفصل تر از این حرفاست اما با تمام احترامی که واستون دارم باید بگم که اصلن اون چند خط اولو درک نکردم ! هیچکس مخالف امام حسین و حادثه ی کربلا نیست اما این " بُت پرستی " فک میکنم زیاد جالب نباشه ! ...

سحر دی زاد چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:36 ب.ظ http://dayzad.blogsky.com

وحشتناکه...
و هیچ کس جوابگو نیست...
شرم آوره...

miriam چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 02:08 ب.ظ http://khorjin1

ظلم نوشت
هم از خدا شاکی ام برای حکمتی که وقتی نفهمم به چه درد خواهد خورد
هم از خلقت خودمون شاکی ام که هیچ چیزمون ادم واری نیست
هم از زندگی شاکی ام که هیچ چیزش رو ی حساب و کتاب نیست ...نگوهست که می دانی نیست ...
فقط امیدوارم صدای جیغ و ضجه ی این بچه ها در اتش ,, خواب راحت را از مسبب های مسئول بی مسئولیتش
بگیرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد